نقصهایی اساسی که برای زبان فارسی شمردهاند به شرح زیراست (راثی ساربانقلی، 1384):
● عدم اعراب گذاری: به عنوان مثال کلمات (مَلَک، مِلک، مَلِک، مُلک) همه به یک شکل نوشته می شوند.
● وجود چند علامت برای یک حرف: مانند (ز، ذ، ظ، ض)
● استفاده از یک علامت برای چند حرف: مانند "و" که پنج مورد نوشتن دارد یکی برای بیان ضمه در کلمات "خوش" و "تو". دیگر بیان مصوت ممدود یا "واو ماقبل مضموم" مانند "شور" و "او". سوم بیان حرف صامت "واو" در کلماتی چون "آواز" و "والی" و "عفو" . چهارم بیان حرف مصوت مرکبی که در کلمات "نو" و "جوشن" و مانند آنهاست. پنجم حرفی که در زبان کنونی خوانده نمیشود مانند "واو معدوله" در کلمات "خواهر" و "خواستن" و "واو" در کلمه "عمرو"[27]
● حرفهایی که در نوشتار حذف می شوند: مانند "الف" در کلمات "اسمعیل" و "الله"
● نقطه گذاری: نقطههایی متعدد در بالا و پائین حرف که هم سبب دشواری و هم موجب اشتباه در خواندن میشود. اهمیت بیش از حد نقطه درخط فارسی هنگام تشخیص نوری کاراکترها تولید اشکال اساسی میکند. به عنوان مثال کلمات زیر را در نظر بگیرید که با یک یا چند نقطه عوض میشوند (بُر، بَر، پُر، پَر، تَر، پُز، پَز، بُز، تِز). - از راست به چپ نوشته شدن: برای این مورد دلایل مختلفی ذکر شده است از جمله عدم هماهنگی و ایجاد مشکل در نوشتن متون ریاضی و شیمی و نتهای موسیقی و دستورات شطرنج و این که خط تصویری یعنی علائم گرافیکی که در کل جهان استفاده میشود مانند علائم راهنمائی و رانندگی تماماً از چپ خوانده میشوند.
● پیوسته نویسی و جدا نویسی: مانند تنوع استفاده از ‹می› چسبان و غیر چسبان و یا تنوع نحوه به کار بردن «علامتهای جمع ‹ها، ان، جات› ، هم، هیچ، که، (ضمایر شخصی متصل مان، تان، شان)، شناسی، را، چه، چون، تر، ترین، بی (پیشوند نفی)، به، ای (نشانه ندا)، آن و این» در کلمات به صورت پیوسته و یا جدا گانه: (آنچه ، آن چه)؛ (همچنانکه، همچنانکه) ؛ (جنابعالی، جنابعالی)؛ (هیچکس، هیچکس)؛ (میتواند، میتواند)؛ (آن ها، آنها) در این مورد کلماتی که پیشوند و یا پسوند دارند نیز در شکلهای مختلف نوشته میشوند. برخی از کلمات در دو شکل متصلنویسی و منفصلنویسی به دو شکل مختلف ظاهر میشوند، مانند «علاقمند و علاقهمند؛ اندیشمند و اندیشهمند».
تفاوت های مدیران کارآفرین با مدیران سنتی
مدیران کارآفرین نقش بسیار مهمی در تغییر و رشد اقتصادی دارند. سازمان های امروزی به مدیران کارآفرین نیازمند است ؛ مدیرانی که تمایل دارند با هنجارهای موجود هماوردی و چالش نمایند.
برای توسعه یک سازمان باید مدیران آن تبدیل به کارآفرینان درون سازمانی شوند و از سه اصل مهم پیروی نمایند:
۱ مبانی مدیریت حرفه ای که شامل برنامه ریزی، سازماندهی ، کنترل، ارتباطات و تصمیم گیری عقلایی است را بیاموزند و به آن عمل کنند.
۲ خود را با «سبک کارآفرینانه» که فراسوی بوروکراسی بوده و جو نوآورانه را در سازمان موجب می شود، منطبق سازند.
۳ به ترغیب نوآوری و کارآفرینی درون سازمانی در میان کارکنان بپردازند.
تاریخچه « پلیس راهنمایی رانندگی و امور حمل و نقل ناجا»
در سالهای دور - تهران از همسایه های کوچک ری محسوب می شد. اما امروز جزء بزرگترین شهرهای جهان بشمار می رود. در سالهای دور در شهرهای تهران، درشکه، کالسکه، واگن اسبی، قاطر و الاغ از جمله و سایل نقلیه عمومی و خصوصی بشمار می رفتند. واگنهای اسبی دارای اتاق های چرخدار بودند و توسط دو راس اسب روی ریل آهن حرکت می کردند حداقل 50 نفر نشسته و ایستاده می توانستند از این واگنها استفاده نمایند. و کلیه خطوط به محله بازار ختم می شد. موقعیت ایستگاهها و خطوط به شرح ذیل بود
اول - خط بازار که تا آخر خیابان لاله زار ادامه داشت.
دوم - خط خیابان شاه عبدالعظیم که از بازار مسیر ناصریه، چراغ برق و خیابان ری بعد از طی کردن هفت دو راهی به ایستگاه ماشین دودی منتهی می شدند.
سوم - خط باغشاه که از بازار بعد از طی کردن شش دو راهی به دروازه باغشاه مقابل مجلس فعلی ختم می شد.
چهارم - خط دروازه قزوین که از میدان توپخانه حرکت می کرد و بعد از گذشتن از چهارراه حسن آباد به دروازه قزوین می رسید.
ادامه مطلب ...یون به اتمی گفته میشود که بار الکتریکی اضافه داشته باشد و این بار میتواند منفی یا مثبت باشد.
کاتیون: یونی که بار مثبت دارد.
آنیون: یونی که بار منفی دارد.
مقدمه :
شاید معروفترین اکتشاف تصادفی مهم، کشف پنی سیلین به دست سر الکساندر فلمینگ باشد. اما در این اکتشاف، بیش از آنچه اکثر افراد تصور می کنند، بخت یاری دخالت داشته است؛ گر چه کشف فلمینگ پیامدهای شگفت آوری داشت که بدان اهمیت بخشیدند، اما این پیامدها کمتر شناخته شده اند.
زندگی فلمینگ مملو از وقایع به ظاهر نامربوطی است که در عین حال اگر حتی یکی از آنها هم روی نمی داد، چه بسا فلمینگ به شهرتی که بدان دست یافت نمی رسید. همان گونه که دوست و همکارش پروفسورس.آ. پانت به هنگام مرگش در ستایش او گفت: شخص احساس می کند نمی تواند آنها را ناشی از تصادف محض بداند .