کتیبه های ساسانیان
مقدمه:
منظور از کتیبه آثاری است که بر روی سنگها یا صخره بصورت سنگنبشته و پوست (چرم) و پاپیروس، فلز، سفال، سنگهای قیمتی و چوب نگاشته شدهاست. نگارش کتیبهها غالباً هم زمان با تألیف آنهاست. از این رو این آثار هم از نظر زبان شناسی و هم از جهت تاریخی و اجتماعی و گاهی دینی مهم به شمار میآیند اما طبعاٌ از نظر ادبی دارای اهمیت چندانی نیستند.
آثار کتیبهای پهلوی در دوران ساسانی خط پهلوی کتیبهای یا خط پهلوی منفصل و خط پهلوی کتابی یا خط تحریری یا متصل. کتیبهها گاهی دو یا سه زبانه هستند. کتیبههای سلطنتی شاهان نخستین ساسانی نا زمان نرسه غالباً به پهلوی یا فارسی میانه، پهلوی اشکانی یا پارتی و یونانی است. http://wikipedia-org.blogsky.com/
کتیبههای دولتی یا سلطنتی کتیبههایی هستند که از شاهان ساسانی یا درباریان آنان برجای مانده و همهٔ آنها به خط پهلوی کتیبهای یا منفصل نوشته شدهاست. قدیمترین آنها کتیبه اردشیر ساسانی ۲۲۴ تا ۲۴۲ میلادی و متأخرترین آنها کتیبه مهرنرسی (قرن پنجم میلادی) است.
پژوهش علمی کتیبههای ساسانی تقریباً از سال ۱۹۲۴ میلادی با انتشار کتاب هرتسفلد تحت عنوان پایکولی یا آثار و نوشتههای شاهنشاهی ساسانی آغاز گردید و همهٔ نوشتههای اوایل شاهنشاهی ساسانیان که تا آن زمان کشف و خوانده شدهبود، در دو مجلد بزرگ انتشار یافت.[۲] همهٔ این مآخذ رویدادهای ایران را با نظر و جهت خاصی بیان میکنند و در واقع از نظر مقامات رسمی سخن میگویند. نقشهای دوران ساسانی از دیر باز مشهور و از منابع و مأخذ بزرگ تاریخی بشمار میروند.
کتیبه ابنون
کتیبهٔ اَبنُون در برم دلک در ده کیلومتری شرق شیراز و چهار کیلومتری قصر ابونصر و در نزدیکی دهی به نام نصر آباد، یکی از روستاهای مرودشت، در هنگام تعمیر و گسترش صحن امامزادهای به نام امامزاده ابراهیم در سال ۱۳۶۵ کشف گردید و به باغ نارنجستان در شیراز منتقل شد. کتیبه بر اطراف پایه ستونی که ظاهراً پایه آتشدانی بوده نگاشته شدهاست. بر چهار طرف این پایهٔ آتشدان پنج چهره تصویر شده و زیر هر یک نام و عنوان صاحب آن آمدهاست. ۱. اردشیر بابکان ۲. شاپور ساسانی ۳. وزیر دربار ۴. فرمانده (کل) ۵. ابنون با عنوان رئیس تشریفات حرم. در بالای این تصاویر کتیبهای حلقهوار در سه سطر در دور ستون کنده شده است و موضوع آن بنای آتشگاهی است. این کتیبه در سال سوم سلطنت شاپور یکم نگاشته شدهاست.[۱]
سنگنبشته اردشیر بابکان و اورمزد
(تغییر مسیر از کتیبه اردشیر بابکان و اورمزد در نقش رستم)
سنگ نوشتهٔ اردشیر بابکان و اورمزد در نقش رستم بر روی شانهٔ اسب اردشیر بابکان در نقشی که وی نماد سلطنت را از دست اورمزد یا اهورامزدا دریافت میدارد، کتیبهٔ کوچکی به سه زبان زبان پهلوی (در پایین)، زبان پارتی (در بالا) و یونانی (در میان دو کتیبه) وجود دارد. نقش همراه این کتیبه به نام تاجگذاری اردشیر بابکان معروف است.
تاجگذاری اردشیر بابکان
تحریر پهلوی و پارتی دارای سه سطر و تحریر یونانی دارای چهار سطر است. کتیبه شامل ذکر نام و نسب اردشیر است. در همین نقش بر روی اسب اورمزد، نیز کتیبهای به همان سه زبان نام برده شامل جملهٔ «این پیکر اورمزد بغ» نگاشته شدهاست. کتیبهٔ پهلوی در بالا و پارتی در زیر آن و کتیبهٔ یونانی در زیر کتیبهٔ پارتی است. ظاهراً این دو کتیبه قدیمترین کتیبههای پهلوی از دورهٔ ساسانیاند.[۱]
کتیبه شاپور یکم در حاجی آباد
در درهٔ رودخانه پلوار در نزدیک آبادی حاجی آباد در جایی به نام غار شیخ علی یا زندان جمشید کتیبهای بر صخرهٔ کوه به دو زبان پهلوی و زبان پارتی نگاشته شدهاست. این ناحیه در چند کیلومتری نقش رستم قرار دارد و جزو ناحیهٔ استخر قدیم بودهاست. تحریر فارسی میانه دارای ۱۶ سطر و پارتی دارای ۱۴ سطر است. در ابتدا شاپور یکم نام و عنوان خود و پدر و جدش را ذکر میکند و سپس مضمون کتیبه میآید که دربارهٔ تیراندازی وی است. کتیبه با جملهای دعایی پایان میگیرد.
پس از انتشار این کتیبه ظاهراً چندین بار متن آن بر روی لوح نقره یا سنگ جعل شده است و یکی از آنها در موزه بریتانیا ست که دارای ۲۱ سطر است. سطرهای ۱ تا ۱۴ رونوشتی از تحریر پارتی و سطرهای ۱۵ تا ۲۱ احتمالاً به قلمی دیگر، تحریری است از ابتدای همین کتیبه.[
کتیبه شاپور یکم در تنگ براق در سال ۱۳۳۵ کتیبه ای دو زبانی به زبان پهلوی و زبان پارتی در تنگ براق، دهکدهٔ کوچکی در نزدیکی دزکرد در ۱۲۳ کیلومتری غرب آباده و در حدود صد کیلومتری شمال غربی حاجی آباد، کشف گردید. این کتیبه آسیب فراوان دیده است و موضوع آن همانند کتیبه شاپور یکم در حاجی آباد است که در آن در ابتدا شاپور یکم نام و عنوان خود و پدر و جدش را ذکر میکند و سپس مضمون کتیبه میآید که دربارهٔ تیراندازی وی است. کتیبه با جملهای دعایی پایان میگیرد. با این تفاوت که این کتیبه خلاصهتر است.
کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت
کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت این کتیبه بر دیوار ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم در استان فارس کنده شدهاست. ساختمان کعبه به صورت مکعب است و بر سه ضلع آن به سه زبان پهلوی، زبان پارتی و زبان یونانی کتیبههایی نگاشتهشدهاست.
کعبهٔ زرتشت
تحریر پهلوی دارای ۳۵ سطر و بر دیوار شرقی، تحریر پارتی دارای ۳۰ سطر و بر دیوار غربی و تحریر یونانی دارای ۷۰ سطر و بر دیوار جنوبی نگاشته شدهاست. تحریر یونانی و پارتی نسبت به تحریر پهلوی آسیب کمتری دیدهاست. همچنین در تحریر پارتی و یونانی توافق بیشتری دیده میشود و این دو با تحریر پهلوی تفاوتهایی دارند. احتمالاً شاپور یکم مطالب خود را برای دو دبیر تقریر کردهاست و هر کدام مطالب را جداگانه نوشته اند که بعد در سنگ کنده شده، ظاهراً اختلاف تحریرها از اینجا ناشی شدهاست.
این کتیبه دارای این بخشهاست. ۱. مقدمه ۲. متن اصلی ۳. خاتمهٔ کتیبه.
• مقدمه: شامل معرفی شاپور یکم و ذکر نسب اوست.
• متن اصلی: خود دارای چند بخش است:
۱. ذکر استانهای کشور
۲. شرح نخستین لشکرکشی شاپور علیه گردیانوس قیصر روم و از میان رفتن او و جانشین شدن فیلیپ عرب و قبول پرداخت خراج
۳. دومین لشکرکشی شاپور. در این بخش شاپور سرزمینهای اشغال شده، توسط سپاه ایران را برمیشمارد.
۴. لشکرکشی سوم و به اسارت درآمدن والریانوس (والرین) قیصر و ذکر سرزمینهایی که به تصرف ایران درآمدهبود.
۵. ذکر تأسیس آتشکده هایی که شاپور در جاهای مختلف برای روان خویش یا اعضای خاندان خود بر پا داشته و نذوراتی که برای روان خویش یا خاندان سلطنتی یا بزرگان دربار به این آتشکدهها اختصاص دادهاست.
• خاتمهٔ کتیبه: مشتمل بر این نکته است که شاپور این سرزمینها را به یاری ایزدان بهدستآورده و مرز شرقی ایران که شامل کاشغر تاشکند و شهر مرو بوده است و به آیندگان توصیه کردهاست که در کارهای ایزدان و امور خیریه بکوشند. در پایان تحریر پارتی نام دبیر نیز ذکر شدهاست.
کتیبهٔ شاپور یکم در کعبه زرتشت از چندین جهت از مهمترین کتیبههای ساسانی است. اهمیت زبان شناسی آن در این است که این کتیبه منبعی قدیمی برای مطالعهٔ ساختمان زبان پهلوی و زبان پارتی است. از نظر تاریخی شرح حوادث مهم در آن آمدهاست و نیز با مطالعهٔ آن تا حدی به تشکیلات اداری و مناصب مهم این دوره پی میبریم. علاوه بر آن، ذکر تعداد بسیاری از نامهای خاص در این کتیبه بر گنجینهٔ نامهای خاص ایرانی میافزاید.[۱]
کتیبه شاپور یکم در نقش رجب
نقش رجب، شاپور یکم و همراهان او
کتیبهٔ شاپور یکم در نقش رجب واقع در ۳ کیلومتری شمال تخت جمشید است. در نقش رجب نقشی از شاپور یکم و همراهان او همراه با کتیبهای شامل نام و عنوان و نسب شاه به سه زبان وجود دارد. تحریر پارتی و یونانی بر روی شانهٔ شاه کنده شدهاست. تحریر پهلوی ۵ سطر (سطر پنجم فقط یک کلمه دارد) و تحریر پارتی ۴ سطر و تحریر یونانی ۶ سطر دارد.[۱]
کتیبه شاپور یکم در نقش رستم
کتیبهٔ شاپور یکم در نقش رستم واقع در ۳ کیلومتری شمال تخت جمشید است.
چیرگی شاپور یکم بر والرین، امپراتور روم، در نقش رستم.
در صحنهٔ پیروزی شاپور یکم بر والریانوس در زیر شکم اسب شاه کتیبهای به زبان یونانی در پنج سطر دیده میشود. به احتمال قوی تحریرهای پهلوی و پارتی این کتیبه که احتمالاً بر روی شکم اسب شاه بوده، از میان رفتهاست. کتیبهٔ یونانی نیز آسیب دیدهاست. مضون آن عیناً مانند مضمون کتیبهٔ این شاه در نقش رجب است که در آن نام و عنوان و نسب شاه ذکر شدهاست. [۱]
کتیبه اپسای دبیر
کتیبه اپسای دبیر حک شده روی ستونی در شهر بیشابور
کتیبهٔ اَپَسای دبیر در خرابههای شهر شاپور یا بیشابور در ناحیهٔ کازرون کشف شده است، دارای دو تحریر به زبان پهلوی و زبان پارتی است و به دستور دبیر شاپور یکم ساسانی به نام اَپَسا یا اَفَسا نگاشته شدهاست. تحریر پهلوی دارای ۱۶ سطر است و از تحریر پارتی که بسیار آسیب دیده، ۱۲ سطر برجای ماندهاست. کتیبه با ذکر تاریخ شروع میشود و به دنبال آن آمدهاست که اپسای دبیر به هزینهٔ خویش پیکره ای از شاه را ساخته و شاه او را پاداش دادهاست. تاریخ کتیبه مطابق با ۲۶۶ میلادی است.[۱]
کتیبههای کرتیر
کرتیر یا کردیر روحانی پرنفوذ زرتشتی بود که در مدت سلطنت شش پادشاه ساسانی، از اردشیر بابکان تا نرسه میزیست و متجاوز از یک ربع قرن سرنوشت همهٔ کشور را در دست داشت.[۱] کرتیر مردی بود قشری، هراسانگیز و سختگیر که برای به کرسی نشاندن آیین زرتشت به عنوان یگانه دین رسمی شاهنشاهی ساسانی با تعصب تمام تلاشهای فراوان کرد و پیروز شد.[۲]
نگاره کرتیر در نقش رجب.
سیمای کرتیر را نیز از تصویرهایی که بر صخرهها پدید آمده، میشناسیم. او مردی است سالمند، بدون ریش که کلاهی با نشان بر سر و پوشاک رسمی بر تن دارد. از کرتیر چهار کتیبهٔ بزرگ در محلی که پیش از او تنها جایگاه کتیبههای شهریاران ایران بود بجا ماندهاست. کتیبه های کرتیر به طور کلی دو موضوع عمده را در بردارند: نخست معرفی او و القابی که داشته و شرح کارهایی که در زمان هر پادشاه انجام داده است و دوم شرح معراج او. چهار کتیبهای که از کرتیر بجا ماندهاند به شرح زیر هستند:[۳]
• کتیبه کرتیر در سرمشهد که در ۳۶ کیلومتری مغرب دهستان جره و هشتاد کیلومتری کازرون واقع است. در بالای کتیبه نقش برجسته ای از بهرام دوم کنده شده که کرتیر نیز در آن دیده میشود. این کتیبه به احتمال قوی تحریر اصلی است و در اواخر سلطنت بهرام دوم در حدود سال ۲۹۰ میلادی نگارش شدهاست.[۴]
• کتیبه کرتیر در نقش رستم که در زیر نقش کرتیر قرار دارد و بسیار آسیب دیدهاست و از نظر مضمون شبیه به کتیبهٔ سرمشهد است.
• کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت که در ضلع شرقی دیوار کعبهٔ زرتشت در زیر تحریر فارسی میانه کتیبهٔ بزرگ شاپور یکم نگاشته شدهاست. این کتیبه نسبت به دو کتیبهٔ قبلی خلاصهتر است.
• کتیبه کرتیر در نقش رجب که در نقش رجب بر دامنهٔ کوه رحمت در فاصلهٔ یک کیلومتر و نیمی جنوب استخر یا تخت طاووس کنونی و در حدود سه کیلومتری شمال تخت جمشید واقع است. در قسمت چپ کتیبه کرتیر بر صخره نقش شده است. این کتیبه نسبت به کتیبههای دیگر خلاصهتر است.[۵]
این کتیبهها به زبان فارسی میانه هستند و یکی از مآخذ عمدهٔ تاریخ سیاسی و دینی ساسانیان به شمار میروند.[۶]
زمینهٔ تاریخی
در عصر نخستین شاهنشاهان ساسانی دو گرایش دینی عمده، وجود داشت که هر یک از آنها میکوشید به آیین رسمی دستگاه دولتی تبدیل شود. نمایندگان این دو گرایش دینی، مانی و کرتیر بودند. شاهنشاهی به مقتضای وحدت سیاسی به دین رسمی واحدی نیاز داشت. آیین مانی از آنجا که عناصر اصلی ادیان بزرگ را در خود فراهم داشت جلب نظر میکرد. دین زرتشتی نیز که توانسته بود خود را با سنتها و معتقدات آریایی سازگاری بخشد، زمینهٔ بسیار مساعدی داشت. سرانجام در کشمکش میان این دو گرایش دینی، کرتیر پیروز شد و توانست قدرت سیاسی شگرف شاهنشاهی را پشتیبان خود سازد.[۷]
شاهنشاهان ساسانی در آغاز اعلام دین زرتشت به عنوان آئین رسمی خویش، آتشکدههای زرتشتی را چون تکیهگاهی پایدار جهت فرمانروایی خود یافتند ولی برای پیروزی و شکوهمندی واقعی آئین زرتشت در سراسر کشور مبارزه و پیکار ضرورت یافت. این مبارزه با شدت و خشونتی تمام صورت گرفت. انهدام نفوذ دین یهود، مسیحیت، بودایی، برهمائیگری، و مندائیگری و نیز از میان برداشتن ارتداد در آئین زرتشت و پایان دادن به نهضت مانی و مانویان در ایران ضرور مینمود. از این رو پس از مرگ شاپور یکم، زمانی که نفوذ کرتیر بر شاهنشاه فزونی گرفت و ریاست مذهبی سراسر کشور را برعهده گرفت، پیگرد مانویان و فشار بر آنان در ایران آغاز شد. کشته شدن مانی در سال ۲۷۶ میلادی در زمان پادشاهی بهرام یکم بود.[۸] کرتیر متنهای مذهبی را در روزگار شاهنشاهی بهرام دوم تنظیم کرد و برای نخستین بار اوستا را به صورت مجموعهٔ احکام دینی درآورد. پس از قیام نرسی جانشین بهرام دوم برعلیه کرتیر، از این چهرهٔ پرنفوذ روحانی در هیچیک از آثار مذهبی پس از وی و در هیچیک از نوشتههای تاریخی و در هیچ روایتی سخن نیامدهاست.[۹]
تصحیحهای وسیع و جامع
کتیبهٔ کرتیر در نقش رستم و سرمشهد به هم شبیه است و میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول مشتمل است بر معرفی کرتیر و ذکر القاب و عناوین او در زمان شاهان مختلف و شرح فعالیتهای دینی و سیاسی او. این بخش از کتیبه از جهت دربرداشتن فعالیت های این روحانی و نیز اشتمال بر فهرستی از ایالات ساسانی دارای اهمیت است. بخش دوم کتیبه شرح معراج کرتیر است. [۱۰] متنهای دو کتیبهٔ دیگر در کعبه زرتشت و در نقش رجب خلاصه و تقلید است. همهٔ مضمون اصلی و نوشتههای کتیبههای کرتیر مورد تصحیح وسیع و جامع قرار گرفتهاست. گرچه در بعضی از قسمتها، کلمهها بریده بریدهاند و دیگر بیش از این قابل احیا نیستند.[۱۱]
معرفی کرتیر و فعالیتهای مذهبی او در کتیبهها
کرتیر در آغاز نوشتهٔ خود آگهی داده که در روزگار فرمانروایی شاپور یکم شاهنشاه ایران وی از سوی شاهنشاه به سمت موبدان موبد سراسر کشور منصوب شدهاست. کرتیر بفرمان شاپور یکم در سراسر کشور آتشکدهها (آتش بهرام) پدید آورد و دین ایزدی را استوار کرد. خدمتگزاران آتشکدهها نیکبخت و شادکام شدند. و بسیاری از آتشکدهها به پرستشگاههای رسمی کشور بدل شدند.[۱۲]
بسیاری از آتشکدهها و مغان از سوی دولت برقرار شدند. اهورامزدا و ایزدان از این رهگذر بهرهای بزرگ یافتند و اهریمن و دیوان سخت آلوده و ننگین شدند.
روزگاری که هرمزد اردشیر فرزند شاپور بر تخت شاهی نشست کرتیر از سوی شاهنشاه به دریافت کلاه و کمر ( کلاه و کمر افتخار که نشانهٔ جایگاه و عنوان زمان تاجگذاری است.) نایل آمد و قدرت او افزون گشت و از آن زمان کرتیر، موبد اهورامزدا که ایزد بزرگ است، لقب یافت. بهرام یکم که پس از هرمز یکم (هرمزد اردشیر) بر تخت شاهی نشست نیز همان پایه و همان قدرت را به کرتیر تفویض کرد ولی پایه و جایگاه کرتیر به هنگام شاهی بهرام دوم فرزند بهرام یکم به اوج و کمال رسید.[۱۳]
برای رضای خاطر اهورامزدا و ایزدان و بخاطر روان خویش مرا در کشور پایه و قدرتی بزرگ بخشید و جایگاه و قدرت بزرگم از اوست و او مرا در همهٔ کشور ادون بد ( پخش کنندهٔ هدایا میان پرستشگاهها) و پریستار پرستشگاه آتش آناهیتا- اردشیر و ایزد آناهیتا کرد و او مرا که کرتیرم به لقب نگهبان روان بهرام و موبد اهورامزدا ملقب کرد.
سپس در نوشته از کارهای کرتیر برای استوار درست دینی در کشور سخن رفتهاست.
در سراسر کشور کار اهورامزدا و ایزدان بالا گرفت و آئین مزدیسنا و مغان در همهٔ کشور نیرویی بزرگ یافت و ایزدان و آبها و آتشها و گلهها در سراسر کشور شادی فراوان یافتند ولی اهریمن و دیوان ضربتها و درد و رنج فراوان نصیب شد و آئین اهریمن و دیوان از کشور رخت بربست و بدور افکندهشد و کاهنان یهود و بودایی و برهمنان و نزاریان؟ و زندیق (مانوی) از هم فروپاشیدند و تصویرهای خدایانشان منهدم گشت و پناهگاههای (پرستشگاههای) دیوان نابود شد و دیرهاشان به جایگاههای ایزدان بدل گشت. شهر به شهر و استان به استان، بسیاری از کارهای مذهبی پیشرفت یافت و آتشکدهٔ بسیار بنیان پذیرفت. بخاطر کوشش و رنج من بسیاری از آتشها و مغان در سراسر کشور در میشان، آتورپاتکان (آذربایجان)، سپاهان (اصفهان)، ری، کرمان، سکستان (سیستان) و گرگان تا پیشاور درخشیدن گرفتند و نیز در خارج از ایران (انیران) آتشها و مغانی که بیرون از ایران بودند، تا آنجا که اسبان و مردان شاهنشاه شاپور پیش رفتند تا انطاکیه، شهر و کشور سوریا و در استانهای سوریا در ترسه شهر و کشور کیلکیه در قیصریه شهر و کشور کاپادوکیه و تا یونان سرزمینهای ارمنستان و بلاسکان و سپس تا دروازهٔ آلبانی. من آئین مزدیسنا و مغان را والا و شایستهٔ احترام و ستایش ساختم. اما کافران و ملحدانی را که در مغستان به انجام فریضههای دینی و پرستش مزدیسنا نپرداختند، کیفر دادم و به آنان پند دادم و نیکترشان نمودم. بسا مردمان که پایبند دین نبودند، به دین روی آوردند و بسیاری از آنان که دیوپرست بودند، در نتیجهٔ کوشش و مجاهدت من دست از آئین دیوان برداشتند.
بخش آخر از راه مقابله با نوشتهٔ کتیبههای دیگر روشن میشود.
من از ایزدان چنین تمنا کردم، بگذار من کرتیر بخواست ایزدان به همهٔ زندگان و کسانی که مردهاند بنمایانم. آموزش دربارهٔ آسمانها (بهشت) و اعماق دوزخ را به هستی روشن بدل میسازم و نشان میدهم چه کارهای ایزدی هست که بویژه در کشور انجام شده و بخاطر چه انجام شدهاست و همچنین چرا و چگونه من در کارهای دینی سختگیرتر شدم. من از ایزدان تمنا کردم تا مرا رهنمون شوند و راستی و ماهیت آموزشهای مربوط به آسمانها (بهشت) و اعماق دوزخ را بر من روشن سازند و راه تشخیص اینگونه مسایل را به من بیاموزند تا بدانم راست کدام و دروغ کدام است. من خدمتهای بزرگی به ایزدان کردم و ایمان بزرگی به آنان از خویش نشان دادم و من خود پرهیزکارتر و دادگرتر شدم. در این یشتها (دعاها و احکام) و کارهایی که در کشور انجام شده، بسی سرسختتر و پایدارتر شدم. آنکس که این نوشته را میبیند و میخواند بگذار نسبت به ایزدان و خداوندان، پرهیزگار و دادگرتر شود. نیز بگذار در این [[یشت]ها و کارهای ایزدی و آئین مزدیسنا که اکنون برای زندگان برقرار شده، پایدارتر شود وگرنه (یشتها، کارها، و دین) بفرمان هیچکس نخواهد بود. بگذار او بداند که آسمانها (بهشت) و اعماق دوزخ هست و کسی که نیکی را برگزید، بگذار به بهشت برود و کسی که شر و بدی را برگزیده به اعماق جهنم فرو افتد. آنکس که نیکی را برگزید و بدون انحراف در راه نیکی گام برداشت آنکس قرین شهرت و شکفتگی میشود و روان او به راستیهایی دست مییابد که من کرتیر بدانها دست یافتم. این نوشته از آنرو از سوی من نگاشته شدهاست که من کرتیر در آنزمان بیاری شاهان و فرمانروایان آتشها (آتشکدهها) و مغان بسیار به نوشتههای دولتی افزودهام. برای من مایه مباهاتی است بس بزرگ که نامم در نوشتهها و فرمانهای دولتی آمدهاست. اگر کسی در آینده فرمانهای دولتی تصویب نامهها و یا اسناد و یا نوشتههای دولتی دیگری را میبیند، باید بداند که من همان کرتیرم که در روزگار شاهنشاه شاپور یکم مرا کرتیر موبد و هیربد و در روزگار شاهنشاه هرمز یکم و شاهنشاه بهرام یکم فرزندان شاپور، مرا کرتیر موبد اهورامزدا و به هنگام شاهنشاه بهرام دوم کرتیر نگهبان روان بهرام، موبد اهورامزدا نامیدهاند.
چنین است شخصیت کرتیر بر مبنای نوشتههایش. [۱۴]
[ ] شرح معراج کرتیر در کتیبهها
یکی از اقدامات کرتیر برای حقانیت بخشیدن به اقدامات خود، معراج اوست که شرح آن را در دو کتیبه سرمشهد و نقش رستم آورده و در کتیبه نقش رجب به آن اشاره کردهاست و نقش برجستهای از آن در سرمشهد وجود دارد.[۱۵] در آغاز این بخش از کتیبه به روایت اول شخص آمدهاست که چون کرتیر از آغاز کار نسبت به ایزدان و خداوندگاران مطیع و نیکخواه بودهاست، خداوندگاران و ایزدان او را محترم و شریف داشتهاند و او در زندگانی به مقام برجسته در کشور رسیده است. آنگاه از ایزدان خواسته است که همانگونه که در زندگانی چنین مقامی را بدو ارزانی داشتهاند، در صورت امکان جهان دیگر را نیز بدو بنمایاند که بداند کارهای نیک این جهان و نیکوکاری و بدکاری در جهان دیگر چگونه است تا در امور مربوط به جهان دیگر بااعتمادتر و بهتر از دیگران شود. همچنین از ایزدان درخواست میکند راه شناختن بهشت و دوزخ را بدو بنمایانند و بدو نموده شود که پس از مرگ آیا رستگار است و دین وی را به بهشت میبرد یا اینکه گناهکار است و دین او را به دوزخ رهنمون میشود.[۱۶]
پس از آن دعایی آیینی را که ظاهراً وسیلهای برای رفتن او به عالم خلسه و رسیدن به کشف و شهود است میخواند و بدین گونه به عالم دیگر میرود. حوادث بعدی از زبان اشخاص دیگر که ظاهراً راویان داستان هستند و گویی کرتیر را همراهی می کردهاند، نقل میشود. به روایت اینان کرتیر شهریاری را میبیند که بر اسب نجیبی سوار است و در دست درفشی دارد. (احتمالاً منظور از شهریار فروهر یا خود آسمانی کرتیر یا ایزد بهرام است.) بعد شخصی که همزاد یا همشکل کرتیر نامیده شده، همچون شهریاری که بر تختی نشسته، ظاهر میشود. سپس زنی از جانب مشرق متجلی میگردد و کرتیر میگوید که زنی شریفزادهتر از او ندیدهاست. این زن که تجلی دین است به همشکل کرتیر خوشامد میگوید و هر دو باهم رهسپار راه نور میشوند. در این راه به شهریار دیگری برمیخوردند که ترازوئی در دست دارد و همان ایزد رشن است که در منابع پهلوی، زرتشتی وظیفهٔ سنجش اعمال مردمان پس از مرگ برعهدهٔ اوست. دین و همشکل کرتیر در برابر این شهریار میایستند و سپس دست در دست یکدیگر به سوی مشرق به راه خویش ادامه میدهند. سپس در آن جادهٔ نور به نزد شهریار دیگری میرسند که به گفتهٔ راویان معراج از شهریاران دیگر والامرتبهتر است و شاید یکی دیگر از ایزدانی باشد (احتمالاً مهر یا سروش که روان را در جهان دیگر همراهی میکنند.) در اینجا چاه دوزخ را میبینند و میخواهند که به راه خود ادامه دهند اما به آنان گفته میشود که چارهای نیست جز اینکه از پلی که بر روی آن چاه است (پل چینود) و بیشتر به تیغی میماند، بگذرند. دین و همشکل کرتیر به سوی پل روانه میشوند و آن پل برای آنها پهنتر میشود و در اینجا شهریار دیگری را میبیند که از آن سوی پل به پیش میآید. کرتیر پس از عبور از پل و رسیدن به آن دو دست دین و همشکل خود را میگیرد و از روی پل به پیش میرود در حالی که همشکل او در پیش و دین در پس او حرکت میکند. (این شهریار احتمالاً ایزد سروش است که بنا به روایت مینوی خرد روان را در گذشتن از پل همراهی میکند.)
پس از عبور از پل در حالی که آن شهریار در پیش در حرکتاست و به دنبال او و همشکل کرتیر و بعد دین میآیند، به ایوانی داخل میشوند. در برابر آن ایوان تختی است. کرتیر و در پیشاپیش او دین به بالا میروند و در غرفهٔ خاصی مینشینند. آنگاه هم شکل کرتیر نان و می بر میگیرد. در متن سخن از کاخهای مختلف است و سفر آسمانی در سه یا چهار مرحله (مطابق با طبقات آسمان) انجام میگیرد و در هر طبقه کاخ خاصی است. سرانجام همه به حضور اورمزد میرسند و ظاهراً اورمزد با انگشت هم شکل کرتیر را نشان میدهد و به نشانهٔ رضایت لبخند میزند. از حوادث بعدی اطلاعی نداریم زیرا متن کتیبه بر اثر گذشت زمان محو شدهاست.[۱۷]
کتیبه کرتیر در سرمشهد
کتیبهٔ کرتیر در سرمشهد سرمشهد در ۳۶ کیلومتری جره و حدود هشتاد کیلومتری جنوب کازرون واقع است.
کتیبه کرتیر در سرمشهد در بالای نقشی از صحنهٔ شیرکشی بهرام دوم ساسانی که کرتیر نیز در آن دیده می شود.
کتیبهٔ کرتیر در بالای نقشی از صحنهٔ شیرکشی بهرام دوم ساسانی که این موبد نیز در آن دیده میشود، نگاشته شده و دسترسی بدان دشوار است. این کتیبه ۵۸ سطر است و از نظر مضمون به دو بخش تقسیم میشود. بخش نخست از سطرهای ۱ تا ۲۵ مشتمل بر این مطالب است: معرفی کرتیر و عناوین و القاب او در زمان شاپور یکم تا بهرام دوم فهرستی از ایالات ایران که کلمات آن در این کتیبه دچار آسیب شده و در کتیبهٔ کرتیر در کعبه زرتشت نیز ذکر شده است. و نیز ایالاتی که جزو ایران نبوده و در زمان شاپور یکم به تصرف ایران درآمدهاست. فعالیتهای کرتیر مانند مبارزهٔ او با ادیان دیگر و کوششهای او در استقرار دین زرتشتی در سراسر قلمرو ساسانی کمکهایی که به روحانیان زرتشتی کرده و آتشکده هایی که برپاداشته و مراسم دینیای که در این آتشکدهها انجام دادهاست. بخش نخست این کتیبه از نظر مضمون با بخش اول کتیبهٔ او در نقش رستم و کتیبهٔ او در کعبه زرتشت همسان است. بخش دوم کتیبه، سطرهای ۲۶ تا ۵۸ دربارهٔ معراج اوست.
در آغاز این بخش از کتیبه به روایت اول شخص آمدهاست که چون کرتیر از آغاز کار نسبت به ایزدان و خداوندگاران مطیع و نیکخواه بودهاست، خداوندگاران و ایزدان او را محترم و شریف داشتهاند و او در زندگانی به مقام برجسته در کشور رسیده است. آنگاه از ایزدان خواسته است که همانگونه که در زندگانی چنین مقامی را بدو ارزانی داشتهاند، در صورت امکان جهان دیگر را نیز بدو بنمایاند که بداند کارهای نیک این جهان و نیکوکاری و بدکاری در جهان دیگر چگونه است تا در امور مربوط به جهان دیگر بااعتمادتر و بهتر از دیگران شود. همچنین از ایزدان درخواست میکند راه شناختن بهشت و دوزخ را بدو بنمایانند و بدو نموده شود که پس از مرگ آیا رستگار است و دین وی را به بهشت میبرد یا اینکه گناهکار است و دین او را به دوزخ رهنمون میشود.[۱] پس از آن دعایی آیینی را که ظاهراً وسیلهای برای رفتن او به عالم خلسه و رسیدن به کشف و شهود است میخواند و بدین گونه به عالم دیگر میرود. حوادث بعدی از زبان اشخاص دیگر که ظاهراً راویان داستان هستند و گویی کرتیر را همراهی می کردهاند، نقل میشود. به روایت اینان کرتیر شهریاری را میبیند که بر اسب نجیبی سوار است و در دست درفشی دارد. (احتمالاً منظور از شهریار فروهر یا خود آسمانی کرتیر یا ایزد بهرام است.) بعد شخصی که همزاد یا همشکل کرتیر نامیده شده، همچون شهریاری که بر تختی نشسته، ظاهر میشود. سپس زنی از جانب مشرق متجلی میگردد و کرتیر میگوید که زنی شریفزادهتر از او ندیدهاست. این زن که تجلی دین است به همشکل کرتیر خوشامد میگوید و هر دو باهم رهسپار راه نور میشوند. در این راه به شهریار دیگری برمیخوردند که ترازوئی در دست دارد و همان ایزد رشن است که در منابع پهلوی، زرتشتی وظیفهٔ سنجش اعمال مردمان پس از مرگ برعهدهٔ اوست. دین و همشکل کرتیر در برابر این شهریار میایستند و سپس دست در دست یکدیگر به سوی مشرق به راه خویش ادامه میدهند. سپس در آن جادهٔ نور به نزد شهریار دیگری میرسند که به گفتهٔ راویان معراج از شهریاران دیگر والامرتبهتر است و شاید یکی دیگر از ایزدانی باشد (احتمالاً مهر یا سروش که روان را در جهان دیگر همراهی میکنند.) در اینجا چاه دوزخ را میبینند و میخواهند که به راه خود ادامه دهند اما به آنان گفته میشود که چارهای نیست جز اینکه از پلی که بر روی آن چاه است (پل چینود) و بیشتر به تیغی میماند، بگذرند. دین و همشکل کرتیر به سوی پل روانه میشوند و آن پل برای آنها پهنتر میشود و در اینجا شهریار دیگری را میبیند که از آن سوی پل به پیش میآید. کرتیر پس از عبور از پل و رسیدن به آن دو دست دین و همشکل خود را میگیرد و از روی پل به پیش میرود در حالی که همشکل او در پیش و دین در پس او حرکت میکند. (این شهریار احتمالاً ایزد سروش است که بنا به روایت مینوی خرد روان را در گذشتن از پل همراهی میکند.)
پس از عبور از پل در حالی که آن شهریار در پیش در حرکتاست و به دنبال او و همشکل کرتیر و بعد دین میآیند، به ایوانی داخل میشوند. در برابر آن ایوان تختی است. کرتیر و در پیشاپیش او دین به بالا میروند و در غرفهٔ خاصی مینشینند. آنگاه هم شکل کرتیر نان و می بر میگیرد. در متن سخن از کاخهای مختلف است و سفر آسمانی در سه یا چهار مرحله (مطابق با طبقات آسمان) انجام میگیرد و در هر طبقه کاخ خاصی است. سرانجام همه به حضور اورمزد میرسند و ظاهراً اورمزد با انگشت هم شکل کرتیر را نشان میدهد و به نشانهٔ رضایت لبخند میزند. از حوادث بعدی اطلاعی نداریم زیرا متن کتیبه بر اثر گذشت زمان محو شدهاست.[۲]
کتیبهٔ کرتیر در سرمشهد از سطر ۵۲ به بعد با موخرهای پایان میپذیرد که در آن کرتیر همان گونه که در کتیبهاش در نقش رجب خواست خود را از ایزدان در مورد نشان دادن امور آن جهانی به وی تکرار میکند و از خواننده میخواهد که نسبت به ایزدان و خداوندگاران راد و راست باشد و به وجود بهشت و دوزخ یقین داشته باشد و سرانجام به فعالیتهای دینی خود اشاره میکند و القاب و عناوین خود را در زمان شاهان مختلف میآورد.[۳]
کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت
کتیبه کرتیر در ضلع شرقی کعبه زرتشت در زیر کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت .
کتیبهٔ کرتیر در کعبه زرتشت این کتیبه در ضلع شرقی دیوار کعبه زرتشت. این کتیبه در زیر تحریر کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت نگاشته شده است. در این قسمت کتیبهٔ شاپور در سطح بالاتری از دیوار کنده شده بوده و جای خالی برای کتیبهٔ کرتیر وجود داشتهاست. این کتیبه دارای ۱۹ سطر و شامل این مطالب است: کرتیر در ابتدا خود را معرفی میکند و سپس عناوین و القاب خود را در زمان پادشاهان گذشته میآورد. در زمان شاپور یکم عنوان هیربد داشتهاست. هرمز یکم عنوان موبد اورمزد یا موبد اهورامزدا را همراه با کلاه و کمر که تشریف بزرگان بوده، بدو بخشیدهاست. همین عنوان را کرتیر در زمان بهرام یکم برادر هرمز یکم نیز داشتهاست. پس از آن که بهرام دوم پسر بهرام یکم به سلطنت رسید، بر عناوین کرتیر افزوده شد. آنگاه کرتیر به ذکر فعالیتهای دینی خود مانند مبارزه با ادیان دیگر مسیحیان و مانویان و یهودیان و غیره و تأسیس آتشکدهها و تخصیص موقوفات برای آنها میپردازد. هم چنین از اصلاح موبد انی که به نظر او دچار انحراف بودهاند سخن به میان میآورد فهرست ایالاتی را که در زمان شاپور یکم به تصرف ایران درآمده بود ذکر میکند و سرانجام کتیبه با دعا پایان میپذیرد.[۱
کتیبه کرتیر در نقش رستم
کتیبه کرتیر در نقش رستم در زیر نقش برجستهٔ کرتیر .
کتیبهٔ کرتیر در نقش رستم این کتیبه در زیر نقش برجستهٔ کرتیر در نقش رستم مرودشت قرار دارد و دارای ۷۹ سطر است که بسیاری از آنها آسیب دیدهاست. این کتیبه مانند کتیبه کرتیر در سرمشهد در نزدیکی کازرون دارای دو بخش است. بخش اول شامل سطرهای ۱ تا ۴۹ که به معرفی کرتیر می پردازد و بخش دوم از ۴۹ تا ۷۳ به معراج او اشاره کردهاست و از آنجا تا پایان مؤخرهٔ کتیبه است. از میان چهار کتیبهٔ کرتیر احتمالاً کتیبه کرتیر در سرمشهد از نظر زمانی از همه قدیمتر و احتمالاً تحریر اصلی است و پس از آن به ترتیب کتیبه کرتیر در نقش رستم و سپس کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت و در آخر کتیبه کرتیر در نقش رجب قرار دارند. [۱]
سنگنوشته پایکولی
تغییر مسیر از کتیبه نرسه در پایکولی
سنگنوشتهٔ پایکولی کتیبهای است که نرسی هفتمین شاهنشاه ساسانی به افتخار پیروزی خویش بر بهرام سوم شاه قبلی، در منطقهٔ پایکولی واقع در جنوب سلیمانیه عراق پدید آورده است. نرسی از ۲۹۳ تا سال ۳۰۲ میلادی، پادشاه ساسانی بود. پدر او شاپور یکم دومین شاهنشاه ساسانی بود.[۱] نرسی در طی شورشی که به قیام نرسی معروف است، بهرام سوم را از پادشاهی خلع کرده و بجای او برتخت نشست. پادشاهی نرسی به دین سالاری و نفوذ کرتیر موبد در دربار ساسانی پایان داد.
•
سنگنوشته پایکولی
نقش برجستهٔ یادگار تاجگذاری نرسی در نقش رستم. برای بهتر دیدن تصویر بر روی آن کلیک کنید.
سنگنوشتهٔ پایکولی، شرح رویدادهایی که به پیروزی نرسی انجامیده آمده است. رویدادهای مذکور به زبانهای پارتی و فارسی میانه نوشته شده اما همهٔ سطرهای این کتیبه، اکنون قابل مرمت نیست و بدین جهت بسیاری از جزئیات رویدادهای ایران در آن روزگار برای همیشه مجهول مانده است.
ترجمه سنگنوشته
این یادبود پدید آمده است از بغ مزداپرست، خدایگان نرسی شاهنشاه ایران و انیران که چهر از ایزدان دارد. او فرزند بغ مزدا پرست، شاپور یکم، شاهنشاه ایران و انیران و نوادهٔ اردشیر یکم شاهان شاه است. این یادبود به فرمان نرسی شاهان شاه بنا شد. من شاه ارمنستان بودم و وهونم خود سوگند شکست و اسیر اهریمن و دیوان شد و همهٔ راهها را بست و بدین روال نه برابر ما راهی بود و نه (....) برابر شاهزادگان (....) و بزرگان و آزادگان و پارسیان و پارتیان.
سپس در کتیبه چنین آمده که پس از مرگ بهرام دوم فرزند او بهرام که نرسی همه جا او را سکانشاه مینامد، افسر شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد و خواست بر تخت نیاکان بنشیند. هواخواهان او پایتخت را بتصرف آوردند.[۲]
آنگاه شاهزادگان و بزرگان و آزادان و پارسیان و پارتیان گرد آمدند و بر آن شدند که غاصب را با سلاح پاسخ گویند (در کتیبه از انتصاب بزرگ ارتشتاران سخن رفته است.) شاپور، ارگبد و نرسی، شاهزاده فرزند ساسان و پاپک، بیدخش و اردشیر، هزاربد و اردشیر، سورن، و اسپهبدرشن، و (....) دیگر شاهزادگان و بزرگان و کدک خدایان و آزدان و پارسیان و پارتیانی که در دربار ما (....) برتر و نیرومندتر شدند و از پشتیبانی ایزدان برخوردار گشتند و سفیر (....) فرستادند از (....) ارگبد و بزرگان و آزادان و سفیر آمد تا بگوید که شاهنشاه مهربان از ارمنستان عازم ایرانشهر است تا افتخار کشور و سریر خویش و شهریاریای که از سوی نیاکان و ایزدان بدو اعطا شده باز گیرد و ما وقتی که این پیام را دیدیم آنگاه بنام اهورامزدا و همهٔ ایزدان و الههٔ آناهیتا روانهٔ ایرانشهر شدیم.
سپس نرسی از این نکته یاد میکند که بسیاری از فرمانروایانی که هواخواه نرسی بودند و نیز عدهای دیگر شهریاری او را پذیره شدند.
در این مکان ما این بنای یادبود را پدید آوردیم. سپس شاپورارگبد و شاهزاده پیروز و شاهزاده نرسی و شاهزاده نرسی فرزند ساسان و پاپک بیدخش و اردشیر هزار بد و اردشیر سورن و هرمزد وراز و اسپهبد رشن و اردشیر، شهرب تهم شاپور و (....) سرخزانه دار کشور و زودکرت، مهردار و همهٔ شاهزادگان و بزرگان و آزادان و کدک خدایان و شهربها و آمارگرها و پارسیان و پارتیان در حیان گرد آمدند و اینجا این یادبود بر پا شد (....) هنگامی که دشمنان ما شنیدند که ما از ارمنستان بسوی ایرانشهر روان شدیم وهونم خود نامهای به آذر فرنبغ شاه میشان نوشت و او را بسوی خود متمایل کرد و نیز سکانشاه (بهرام سوم) را از این کار آگاه کرد ولی نرسی بنوبهٔ خود پیامی به شاه میشان فرستاد و او را آگاهی داد که شاه ارمنستان به همراه ارگبد و شاهزادگان و بزرگان به کاخ خویش میرود.
چنین بنظر می رسد که پشتیبانی شاه میشان اهمیت فراوان داشته است. سپاه نرسی بسوی تیسفون تاخت و فرماندار وهونم نیروی کافی برای جلوگیری از نفوذ سپاه نرسی در اختیار نداشت.[۳] نرسی همینکه به کاخ رسید خود را شاهنشاه خواند و بزرگان هواخواه او سوگند وفاداری یاد کردند. از کتیبهای که آسیب فراوان دیده، معلوم نیست که بر سر بهرام سوم چه آمده است.[۴] در دنبالهٔ کتیبه که سطرهای این بخش افتادگی بسیار دارد، از شجره و نسب نرسی یاد شده است. نرسی یادآور میشود که تخت شاهی ایران از سوی پدرش شاپور یکم به او واگذار گردید. پس از آن نرسی از هواخواهان خویش نام برده است. کتیبه با این سطرها پایان می یابد.
دیگر شهرداران (....) آنها بزیر فرمان ما درآمدند و سراسر کشور را در راهی نو قرار دادیم و از آنها (فرمانروایانی که نامشان در کتیبه آمده) برخی (....) خود به دربار ما آمدند و برخی دیگر فرستادگانی گسیل داشتند.
[۵]
نرسی به نام اهورامزدا و همهٔ ایزدان و الههٔ آناهیتا بر تخت شاهی ایرانشهر نشست. پرستشگاه دودمان که از سوی غاصبان به کرتیر داده شده بود از نو به شاهنشاه بازگشت. در تصویر ویژهٔ تاجگذاری نرسی در نقش رستم مظهر قدرت شاهی نه از سوی اهورامزدا بلکه از سوی آناهیتا به او واگذار شده است. این کاری بود، حساب شده، چه در نقش و چه در کتیبه، شکوه مجدد، خط مشی قانونی دودمان اعلام شد. در کتیبه اعلام شده که نفوذ غیرقابل تقسیم موبد اهورامزدا کرتیر در همهٔ کارهای دولتی پایان یافته است. نرسی در کتیبهٔ خود اندیشهٔ جدید دولت را با تکیه به اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی اعلام داشت
کتیبه نرسه در بیشاپور
(تغییر مسیر از کتیبه نرسه در بیشابور)
نقشبرجستهٔ ساسانی در بیشاپور.
کتیبهٔ نرسه در بیشاپور یکی از کتیبههای تاریخی بیشاپور در شهرستان کازرون است. در زیر نقش بهرام یکم کتیبهای وجود دارد که در اصل نام این شاه را دربر داشته که بعداً برادر او نرسه بهجای بهرام یکم نام خود را نگاشتهاست. این کتیبه به زبان فارسی میانه و دارای ۱۱ سطر است و نام و عنوان و نسب نرسه در آن آمدهاست.[۱]
کتیبه شاپور سگانشاه
تصویری نقاشی شده از تخت جمشید.
کتیبهٔ شاپور در سگانشاه بر روی ستونی در مدخل جنوبی کاخ (تچره) تخت جمشید در سال ۱۸۱۱ میلادی دو کتیبه به زبان پهلوی کشف گردید. کتیبهٔ اول دارای ۱۲ سطر و از شاپور سگانشاه فرمانروای سیستان، پسر هرمز دوم و برادر شاپور دوم و دیدارش از صد ستون تخت جمشید نگاشته شدهاست. در آغاز کتیبه تاریخ نگارش آن ماه اسفندارمد از سال دوم پادشاهی شاپور ذکر شده که برابر با ۳۱۱ میلادی است.[۱]
کتیبه سلوک
تصویری نقاشی شده از تخت جمشید.
کتیبهٔ سلوک این کتیبه در تخت جمشید کشف شده و به خط پهلوی نگاشته شدهاست. در سال ۱۸۱۱ میلادی دو کتیبه به زبان پهلوی کشف گردید. کتیبهٔ اول دارای ۱۲ سطر و از شاپور سگانشاه فرمانروای سیستان، پسر هرمز دوم و برادر شاپور دوم و دیدارش از صد ستون تخت جمشید نگاشته شدهاست. این کتیبه، کتیبه شاپور سگانشاه نامیده شده است.
در زیر این کتیبه، کتیبهٔ سلوک نوشته شده که ۱۱ سطر دارد. مضمون آن شرح بار یافتن سلوک قاضی به حضور شاپور دوم و دیدار او از صد ستون و بازگشت از پیش شاه است. در آغاز کتیبه، تاریخ نگارش آن روز هرمزد (روز اول) از ماه تیر از سال چهل و هشتم پادشاهی شاپور دوم ذکر شده که برابر با سال ۳۶۵ میلادی است.
کتیبه شاپور دوم در مشکین شهر
کتیبهٔ شاپور دوم در مشکین شهر این کتیبه طی شماره ۹/۶ به ثبت آثار ملی رسیدهاست و به نام سنگ نوشته ساسانی (سوروشکن داشی) معروف است که در حدود ۱۵۰متری ضلع شمال غربی کهنه قالا و در دره سرسبز و زیبایی معروف به باغ نوروز و بر سینه شمال شرقی تخته سنگ رسوبی بسیار بزرگی مشرف بر یکی از درههای رودخانه خیاو چای حکاکی گردیدهاست.
این سنگ نوشته به ابعاد۱۰/۱ سانتی متر و ۳۰/۲ سانتی متر به خط پهلوی ساسانی است که در ماه مهر، سال ۲۷ سلطنت شاپور دوم ساسانی یعنی به سال ۳۳۵ میلادی [۱] به امر نرسی هرمزد نام شهردار یا والی این نواحی نوشته شدهاست و نخستین کتیبه پهلوی است که در آذربایجان کشف شدهاست.
به طور کلی متن کتیبه حاکی از تاریخ بنای قلعه و نام بانی آن و شامل اندرزی است بر بزرگان و فرمان روایان. کتیبه ساسانی دارای دو ستون و مشتمل بر ۱۵ سطر در سمت چپ و ۶ سطر در سمت راست است که در قسمت بالا علائمی به صورت دو زاویه حاد که هر ضلع آن عمود بر راس خود دارد، دیده میشود.این کتیبه در تابستان ۱۳۴۶ توسط گردگروپ عضو موسسه باستانشناسی آلمان در ایران، خوانده شدهاست.
کتیبه شاپور دوم و سوم در تاق بستان
شاپور دوم در سمت راست و شاپور سوم در سمت چپ نقش برجستهٔ تاق بستان کتیبهای به زبان پهلوی در کنار هر یک وجود دارد.
کتیبهٔ شاپور دوم و سوم در تاق بستان در ایوان کوچک تاق بستان در ۵ کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه دو نقش برجسته یکی از شاپور دوم ساسانی در سمت راست نفش و دیگری از شاپور سوم در سمت چپ آن وجود دارد. در کنار هر یک از آن دو، کتیبهای به زبان پهلوی شامل اسم و نسب هر یک کنده شدهاست.
کتیبهٔ شاپور دوم دارای ۹ سطر و حاکی از عنوان او و نیز نام و عنوان پدر او هرمز دوم و نیای او نرسی است.[۱]
کتیبهٔ شاپور سوم دارای ۱۳ سطر است و حاوی عنوان شاپور سوم و عنوان پدرش شاپور دوم و نیای او هرمز دوم است.[۲]
کتیبه مهرنرسی
نقش برجستهٔ تاجگذاری اردشیر بابکان در فیروزآباد.
کتیبهٔ مهرنرسی در نزدیکی فیروزآباد، (گور یا اردشیر خره) در حدود ۱۱۶ کیلومتری جنوب شیراز در خرابههای پلی ساسانی، که در برابر نقش اردشیر پادشاه ساسانی قرار دارد. در سال ۱۹۲۴ میلادی کتیبه ای به زبان پهلوی کشف گردید. این کتیبه، که دارای ۷ سطر است به دستور مهر نرسه که در زمان سه پادشاه ساسانی یعنی: یزدگرد یکم از ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی، بهرام گور از ۴۲۰ تا ۴۳۸ میلادی و یزدگرد دوم از ۴۳۸ تا ۴۵۷ میلادی مقام وزارت را عهده دار بوده، به یادبود بنای این پل نگاشته شدهاست
سنگ نبشته ساسانی مشکینشهر
سنگنبشته ساسانی سنگنبشتهای تاریخی در نزدیکی مشکینشهر است
.
این سنگنبشته بر سینه شمال شرقی تخته سنگ رسوبی بزرگی مشرف بر یکی از درههای رودخانه خیاو چای در حدود ۱۵۰ متری ضلع شمال غربی کهنه قالا و در دره سرسبز معروف به باغ نوروز حجاری شدهاست. سنگنبشته به شماره ۹/۶ به ثبت آثار ملی رسیدهاست. این کتیبه در محل به «سوروشکن داشی» معروف است.
این سنگ نوشته به ابعاد ۱٫۱۰ سانتی متر و ۲٫۳۰ سانتی متر به خط پهلوی ساسانی است که در ماه ۷ سال ۲۷ سلطنت شاپور دوم ساسانی یعنی به سال ۳۳۷ میلادی به امر نرس هرمزد نام شهردار یا والی این نواحی نوشته شدهاست. به طور کلی متن کتیبه حاکی از تاریخ بنای قلعه و نام بانی آن و شامل اندرزی است بر بزرگان و فرمان روایان. کتیبه ساسانی دارای دو ستون و مشتمل بر ۱۵ سطر در سمت چپ و ۶ سطر در سمت راست است که در قسمت بالا علائمی به صورت دو زاویه حاد که هر ضلع آن عمود بر راس خود دارد، دیده میشود.
این کتیبه در تابستان ۱۳۴۶ توسط گردگروپ عضو موسسه باستانشناسی آلمان در جریان مسافرتی که با هیئت موسسه باستانشناسی آلمان به مشکین آمده بودند، خوانده شده است. نخستین کتیبه پهلوی است که در آذربایجان کشف شدهاست.
سلام اقا مر30 از این مطالب با ارزشی که در وبتون گذاشتید خیلی خیلی ممنونم



