تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

فلسفه هنر معاصر

انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیده اند. چه هنرمندان و چه مخاطبان اثارهنری در هنرمایه ارامش می جویند. انچه در هنر به نظر اصل است زیبایی است. هرچند در هر زمانی زیبایی را به شکل های مختلفی درک میکنند. بعضی هنر را ایینة واقعیت های موجود درجهان از طبیعت تا زندگی ادمها به حساب می اورند. بعضی زمانی نام هنر را بر چیزی می گذارند که سازنده اش با ان احساس ارامش کند و انچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد. بعضی از شکل اثر حرف می زنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند یک اثر هنری خلق نکرده است اما همه این گروهها بعد از قرنها بحث می دانند که اثر هنری در واقع همه اینهاست. و شاید بطور کامل هیچ کدام نباشد و هر کس با برداشت و دریافت شخصی از درک زیبایی هنر را احساس می کند . در واقع دریافت لذت درونی بسته به انکه هنرمند چه ابزاری را بیان هنرش انتخاب می کند هنر شاخه های مختلفی را تشکیل داده اند .اما همچنانکه گفته شد اصل در هنر زیبایی است و درک وتعریف هر انسان از زیبایی متمایز .

یکی از مسایل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازة ان است  .در عصر حاضر هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند و همگی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و در کنار هم اثر و مفهوم یکدیگر را کامل میکنند . همیشه هنرها در هم تآثیر می گذارند یک عکاس می تواند از یک نقاش ایدة بگیرد یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیفتد گاهی یک هنر می تواند مولد هنرهای دیگری شود مثلا از دل هنر نقاشی نور پردازی  طراحی لباس و رشتة مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد. همجنین در بسیاری از رشته ها هنر یکی از ارکان شاید اصلی انها بحساب می اید .
معماری که یک رشتة مهندسی است ولی معمار باید یک هنرمند خوب هم باشد  یا سینما علاوه بر انکه در تقابل تنگاتنگ با هنر است با مسایل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم می کند .گاهی یک اثر هنری تلفیقی از چندین هنر می شود مانند سینما که چندین و چند هنر را در بطن خود می پروراند مانند موسیقی  نقاشی  ( طراحی صحنه  نور  لباس  گریم  و... ) شعر و یا یک اثر ادبی
سینما در میان شکل های هنری صنعتی شده ای که زندگی هنری قرن بیستم را تسخیر کرده اند نخستین و تقریبا مهمترین و پر طرفدارترین ان هاست .
شکلی که در محوطه های شهر بازی اوج گرفته تا تبدیل به صنعتی میلیارد دلاری  دیدنی و اصیل ترین هنر معاصر شده است .
سینما با نوعی انفجار اغاز نشده  هیچ حادثة مشخصی را نمی توانیم نام ببریم که قاطعا نه میان عصر سینما  و عصر پیش از ان تمایز به وجود اورد . پیداش سینما جریانی پیوسته بوده است که با ازمایش ها و ابزار اولیة ایی اغاز شد که هدفشان نمایش تصاویر به صورت متوا لی بود این امتیاز بصری که در ابتدا یک اسباب بازی تلقی می شد به تدریج به ماشین پیچیده ا یی تبدیل گشت که به شکلی قانع کننده  واقعیت عینی را در حال حرکت عرضه می کرد .
ظهور سینما  مستلزم مقدماتی بود که گره اشان تنها به دست مخترعان باز می شد پس از ان که مقدمات لازم برای ظهور سینما فراهم شد این انتظار مدت زیادی به طول نینجامید و در سال   1895   در امریکا   انگلستان   فرانسه و ا لمان انواع مختلف دوربین های فیلم برداری تقریبا در یک زمان پیدا شدند . این دستگاههااسمهای عجیبی داشتند از قبیل  : کاین اسکوپ (kinescope)  سینماتوگراف(cinematograph) بایوسکوپ (bioscope)  ویتاسکوب (vitascope)   و ... و همة این دستگاه ها کاری شگفت می کردند . یعنی تصویر سیاه و سفید اشخاص زنده ای را در دنیای اشنا و واقعی نشان می دا دند .
تلاش دانشمندان و مخترعان برای یافتن این دستگاهها ما را بر ان می دارد تا بیش از هر چیز سینما را فرزند علم بدانیم .اما تا انجا که به مخترعین مربوط می شود عکس های متحرک ممکن بود در همان مرحلة مناظر یک دقیقه ای بماند زیرا برای انها تنها جنبة علمی سینما مهم بود و به هنر و خلاقیت و قدرتی که ثبت این دستگاهها نهفته بود توجهی نداشتند . فیلم های اولیه هم از نظر محتوا وهم از نظر شکل ابتدایی بودند و چیزی جز فیلم برداری از زندگی روز مره نبودند  . تماشا گران نخستین سینما می نشستند و مناظر عادی مانند هجوم امواج به ساحل  حرکت سریع اتومبیل ها در خیابان  ورود قطار به ایستگاه یا حتی مردمی را که در افتاب قدم می زدند را با چشمان بهت زده تماشا می کردند . اما به واسطة همین تصاویر ابتدایی ولی جادویی بود که طی بیست سال سینما در سراسر جهان گسترش یافت .  تکنولوژی پیچیده ای را به تکامل رساند و به راهش ادامه داد تا تبدیل به صنعتی مهم شود  صنعتی که علاوه بر سر گرمی می شود از ان برای مقاصد اموزشی ‌‌‌‌‌تبلیقاتی و تحقیق علمی نیز استفاده کرد . با این ویژگی ها دور از ذهن نبود که کم کم توجه بازرگانان  هنر مندان  دانشمندان و سیاستمداران نیز به ان جلب شود به این ترتیب با گسترش سینما در جهان و محبوبیت علم ان مخترعین کما کان به اختراعات و پیشرفت های فنی در زمینة سینما ادامه دادند .   این کشفیات توسط تجار سینمایی که بیشتر در فکر ثبات مالی بودند در اختیار هنر مندان قرار گرفت و انها نیز این پدیده را که یک وسیله بیان تازه بود از یک تفریح ساده به حد یک هنر (هنر هفتم ) ارتقا دادند و در نتیجه توانستند سینما را به محملی برای تلاقی علایق  تمایلات مختلف مالی و ایدِیولوژیک تبدیل کنند . در واقع مخترع  هنر مند و تاجر سه راس مثلث تولید فیلم را تشکیل می دهند و هیچ کدام از انها نمی توانند بدون سایرین کار کنند و در ضمن هیچ کدام بدون وجود توده عظیم مردم که در صندلی های سینما به تماشای فیلم می نشستند دیگر کاری از پیش نخواهد برد زیرا این تماشاگران هستند که با شور و شوق خود سینما را قوام و دوام می بخشند .

                 پیدایش سینما : ( هنر هفتم  )

به حرکت در اوردن تصاویر در حقیقت رویای چند هزار ساله بشر بوده است . تصویر هایی که از چندین هزار سال پیش بر دیوارهای غار النامبرای در اسپانیا به یادگار مانده نشان دهنده این ارزوی بشر از دیر باز است . در این غار گرازی نقاشی شده که دو جفت پا دارد که نمایانگر شوق نقاش برای نشان دادن حرکت است . زیرا هر جفت از دست و پا یک مرحله از حرکت را نشان می دهد و یا در معابد هند نیز مجسمه هایی است که شیوا را در حال رقص نشان می دهد و هر یک چندین دست دارند در این جا نیز هر یک از دست های شیوا مرحله ای از یک حرکت را نشان می دهند . با وجود ان که می توان منشاء تصاویر را در دورة نقاشی غار ها و مجسمه های اسطوره ای دانست اما این این تاریخ با مراحلی اغاز می شود که منجر به اختراع دوربین های فیلم برداری و بروز کندر می شوند . این عصر در تاریخ مقدماتی سینما قلمرو فعالیت مخترعان است نه هنر مندان . در قرن    19  سه ازمایش علمی اغاز شد که ترکیبشان تا پایان این قرن منجر به خلق تصاویر متحرک شد که عبارتند از :  
الف) پدیده توام دیدیادوام بصری (persistence of vision)
ب) پدیده فای
ج )عکاسی

الف) پدیده توام دیدیادوام بصری (persistence of vision)
پدیده تداوم دید از ویژگی های انسان است . ما تصور می کنیم حرکت روان و کاملا پیوسته ایی را روی پرده تماشا میکنیم حال انکه در واقع شاهد قسمت های کوتاه  نامنظم و غیر پیوسته ای هستیم که به واسطه همین ویژگی چشممان یعنی تداوم دید انها را به طور مداوم می بینیم . این پدیده پیش از این نزد مصریان باستان شناخته شده بود اما نخستین کسی که برای اولین بار به صورت علمی این پدیده را تشریح کرد پیتر مارک رژه  (peter mar roget) نام داشت . او در سال 1824 اعلام کرد که مغز انسان تصویری را که بر شبکیه چشمش می افتد تا زمانی حدود پنج صدم تابیست صدم  ثانیه پس از کنار رفتن از مقابل چشم همچنان حفظ می کند در غیر این صورت ما می توانستیم از صدها بار پلک زدنمان در طول روز اگاهی بیابیم . ذهن هیچ تصویری از پلک زدن ندارد زیرا با اینکه پلک در مدت کمتر از یک ثانیه روی چشم را می پوشاند در همین حال تجسمات پیش از پلک زدن محفوظ مانده است . بعد از انتشار نظریه رژه بلافاصله تمام دنیا فرضیه او را به ازمایش گذاشتند وسایلی که به کار بردند بیشتر به اسباب بازی بچه ها شباهت داشت این وسایل عبارت بودند از :صفحات و سکه های گردان  دفترچه ایی پر از تصاویر که صفحات ان را به سرعت ورق می زدند و ... ولی همه انها به سرعت گفته رژه را تایید کردند در واقع تکنیک فیلم برداری نیز بر روی همین پدیده استوار است . دوربین فیلم برداری یک کادر را در یک زمان فیلم برداری می کند . هر کادر شامل یک عکس واحد بی رحکت است شانر دوربین برای ضبط یک تصویر بر روی فیلم 30/1 ثانیه باز نگه دهشته میشود این شانر 16 تصویر ( برابر سرعت فیلم های صامت ) مشابه را در هر ثانیه مگیرد پس به این ترتیب به این گونه در این گونه فیلم ها هر ثانیه از فیلمی که نمایش داده میشود تنها شامل 30/16 ثانیه از حرکتی است. و 30/14 ثانیه ان تاریکی بین کادرهاست. به هنگام تماشا یک ثانیه فیلم به صورت ممتدی به نظر میرسد که در واقع خطی است که باعث پرشدن فضاهای خالی میشود.
 ب) پدیده ی فای :       (phi phenomenon)        
این پدیده در سال 1912 توسط متخصص روان شناسی       مارکس ور تایمر ( marx vertimer ) مورد مطالعه قرار گرفت.
و همان چیزی است که باعث میشود که ما پره های یک پنکه در حال حرکت را مانند تیغهایی واحد و منور ببینیم یا پره های رنگارنگ یگ چرخ گردان را بصورت تک رنگی امیخته در نظر اوریم. در واقع این پدیده ی دید است که توهم حرکت را ایجاد میکند. به این ترتیب که اگر تصاویر ساکن 120 تا 240 بار در ثانیه ثبت سر هم بیایند ان ها را همچون تصاویر متحرک می انگاریم.
  ج) عکاسی :           (photography)
کشف دو پدیده ی تداوم دید و فای تنها به این معنی بود که میتوان از تصاویر ساکن به یک تصویر متحرک رسید. اما حقیقت ان است که بدون ثبت تصاویر واقعی امکان متحرک کردن انها ودیدنشان بر روی پرده فراهم نمیشد. در این حالت تنها میتوانستیم تصاویری را که با دست انسان نقاشی شده بودند را بصورت متحرک ببینیم یعنی همان چیزی که کارتون یا انیمیشن میگوییم به همین خاطر است که بسیاری صنعت فیلم برداری راادامه ی صنعت عکاسی می دانند.      اصل و منشاء عکاسی به زمان رسناسن و طرح اتاق تاریک بر می گردد. اتاق تاریکی که توسط لئوناردو داوینچی         (Leonardo davinci) ساخته شد. 
 در واقع اتاقکی بود که بر روی یکی از دیوارهای ان روزنه ای وجود داشت. اگر صفحه ای سفیدی را درون اتاق تاریک روبروی روزنه قار می دادند از هر انچه در مقابل روزنه ی اتاق تاریک بود به دلیل انکه اتاقک هیچ روزنه ی دیگری نداشت تصویری معکوس و کوچکتر از چیزی که مقابل ان قرار داشت بر روی ان صفحه ی سفید می افتاد    ( در سال 1550 میلادی دانشمند دیگری با نصب یک عدسی بر روی روزنه ی اتاقک تاریک داوینچی ان را کامل کرد و سبب شد تصویرهایی بسیار شفاف تر از تصویرهای قبلی به وجود اید. )    
اما هنوز تا ساخت دوربین عکاسی و پس از ان دوربین های فیلم برداری راه زیادی بود. برای تبدیل اتاق تاریک به دوربین عکاسی وسیله ی مورد نیاز شیشه ی عکاسی بود که جایگزین دیوار شد دانشمندان قرن 19 در روند پیگیری اختراع این شیشه ی عکاسی دست به کار یک سلسله عملیات شدند. (در سال 1816 یک فرانسوی به نام ژوزف نیسفور نیپس(joseph nicephore nipce)     تصاویری تقریبا تار وگذرا را روی صفحات فلزی بدست اورد. ) و کار خود را هیلو گراف (Heliograph)  نامید با ملحق شدن لوئی داگر به او انها به فعالیت های خود در این زمینه ادامه دادند تا اینکه در سال 1839 توانستند روش علمی عکس برداری را ارائه دهند. و اصول ان را معین کنند روش انها خیلی کند و پر زحمت بود زیرا زمان نور دهی لازم برای یک تصویر 15 دقیقه بود به همین خاطران ها فقط از طبیعت بی حرکت و یا از اشیاء بی جان میتوانستند عکس بگیرند یا اگر قرار بود از موجودی زنده عکس بگیرند می بایست سر او را به وسیله ی فلزی نگه می داشتند تا در وضعیتی بی حرکت مدت ها بماند. برای اینکه عکس برداری بتواند بطور عملی مورد استفاده قراربگیرد می بایست زمان نور دهی کاهش پیدا می کرد . برای اینکار نیاز به مواد عکاسی با حساسیت بالا بود پس از تکمیل اصول اولیه عکاسی  حساسیت  مواد عکاسی نیز روز به روز رو به افزایش گذاشت تا اینکه در           1841  زمان نور دهی به   3  دقیقه کاهش یافت و  30  سال بعد شیشیه عکاسی مناسب برای نور دهی با سرعتی کمتر از یک ثانیه بدست امد . تلاش های اولیه برای ایجاد تصاویر متحرک با استفاده از عکس های ثابت انجام شد .
لازمه یک فیلم متحرک واقعی حرکات پیاپی و مداومی بود که ترکیب ساده ای از بخش های ثابت یک حرکت باشد . باید در ابتدا در داخل واحد های تشکیل دهنده خود تجزیه و بعد ترکیب شود . نخستین کسی که از این مرحله قدم فرا تر گذاشت مردی انگلیسی به نام ادوارد مایبریج  (Edward (muybridge  بود که به کالیفر نیا مها جرت کرده بود . مایبریج عکاسی دوره گرد و مخترع بود که در سال        1872 به استخدام (للند استنفرد  Leland Stanford  ) فرماندار کالیفرنیا در امد که علاقه شدیدی به پرورش اسب و مسابقات اسب دوانی داشت . او با یکی از دوستانش روی شکل یورتمه رفتن اسب ها شرط بندی کرده بود او معتقد بود که هر چهار سم اسب هنگام یورتمه در یک زمان از زمین جدا می شوند . مایبریج برای اثبات گفته های او   5  سال تحقیق کرد سرانجام مایبریج     12 دور بین را در طول مسیری در یک ردیف مستقر کرد سپس بند هایی را به شانرهای دوربین ها وصل کرد و از عرض مسیر عبور داد در عرض    20  سال بعد مایبریج تکنیک چند دور بینی خود را کامل تر کرد و تعدادانها را از    12  به   40 دور بین رساند . فیلم های حساس تری استفاده کرد و محاسباتش را نیز دقیق تر نمود اما مایبریج تنها بر روی حرکات حیوانات متمرکز شد و از انجا که حرکات حیوانات توجه چندانی را در بین عموم به خود جلب نمی کرد فعالیت هایش بی نتیجه ماند .
در فرانسه نیز یک دانشمند به نام اتی ان ژول ماره (Etienne jules marey )  عکاسی متحرک را ازمایش می کرد او در سال   1882 برای نخستین بار تصاویر متحرک را با یک دوربین که خود اختراع کرده بود فیلم برداری کرد . دوربین فیلم برداری او شبیه به یک تفنگ بود این تفنگ عکاسی از یک لوله بلند برای عدسی هایش استفاده می کرد و نیز دارای یک خزانه منور بود که شیشه عکاسی را در خود جای می داد او نیز از انسانها و حیوانات فیلم برداری می کرد در سال  1888 ماره امکان نور دهی را سریعتر و بیشتر کرد اما برای تولید یک تصویر متحرکی که رویدادی یک یا دو ثانیه ایی را ضبط کند می بایست ماده خامی تولید می شد که بتواند تعداد بسیار زیادی تصویر (شاید هزاران تصاویر ) را در خود جای دهد.
جرج ایستمن (george Eastman  ) بران شد که از فیلم سلولویید برای دوربین عکاسی خود (کداک) استفاده کند که این یک اصل برای عکس برداری ثابت شناخته شده بود .
تبدیل به ماده ایی طبیعی برای تجربیات بیشتر در عکاسی متحرک شد و کم کم موانع راه فیلم برداری را از میان برداشت .
                       تاریخ سینما :
سینما اگر چه جوان اما پر رونق ترین  پربارترین و جنجالی ترین تاریخ را پشت سر گذاشته به نحوی گریز ناپذیردر کلیت تاریخ قرن 20 جای گرفته است .
در واقع در سینما تاریخ به معنای گسترده تری حضور دارد که البته همواره بر ان اعمال فشار کرده است . تاریخی که دنیای جنگ  انقلاب  تحولات فرهنگی جامعه شناسی  سبک زندگی  ژیو پلتیک ( تاثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست )و اقتصاد جهانی را در بردارد. اما همه این تاثیر گذاری ها و تاثیر پذیری ها همه از ان جاست که این وسیله ارتباطی اولابا عواطف  اخلاق  فرهنگ  اعتقادات مردم سر وکار دارد و قادر است افکار و اعتقادات خاصی را به مخاطبان خود القا کند ثانیا از اغاز پیدایش تا به امروز هر دم عرصه های تازه ای را فتح کرده و در عرض یک صده توانسته به طور مداوم حوزه های خود را گسترش دهد . انچه از تاریخ سینما بر می اید ان است که کشمکش بین سیستم های اجتماعی و سیاسی  فرهنگ ها و جهان بینی ها نقش عمده و تعیین کننده ایی در شکل گیری جنبش هاو فرم های سینمایی بازی می کنند .
بدون درک سینما نمی توان فیلم های ان را درک کرد . باید فهمید که سینما اصولا به دلیل عامه پسند بودن فوق العاده  اش همواره در معرض خطر قدرت هایی بوده که نمی توانسته انها را کنترل کند . در حالی که به نوبه ی خود این قدرت را هم داشته که بر تاریخ تاثیر بگذارد

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد