تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

تاریخ خط و زبان فارســـــــــی

مقدمـــــــه
چنان که می دانیم زبان فارسی سه مرحله تکاملی داشته است  فارسی باستان ، فارسی میانه و فارسی نو. در پایان دوره ی هخامنشی زبان فارسی باستان دچار دگرگونی گشت واندک اندک از آن فارسی میانه پدید آمد که بی گمان بـخشی از تـحول خود را هم در دوره های سلوکیدی واشکانی پشت سر گذاشت . با روی کار آمدن ساسانیان این زبان رسمیت یافت و در دوره ی پادشاهی پانصد ساله آنان باز هم این زبان تـحول یافت به طوری که در پایان دوره ساسانی گویش ویژه ای از آن که در پایتخت ( در دربار ) به کار می رفت ، گونه رسمی آن زبان شمرده می شد و همین گونه است که به فارسی یا فارسی دری تبدیل شده است . تفاوت فارسی دری و آن گونه از پارسی که در پایان دوره ساسانی به کار می رفت بسیار اندک است . برخی از صداهای پارسی میانی در فارسی باز مانده بود که پس از دوره مغول از میان رفت  فارسی دری پس از اسلام تنها با کوشش ایرانیان ملی (شعوبیان ) در برابر زبان عربی ایستادگی کرد و به زبان رسمی ایران تبدیل شد و باقی ماند.  

اما سوالی که همیشه مطرح بوده این است که چرا زبانی که به فارس و غرب ایران تعلق دارد ، پس از اسلام در خراسان جلوه می کند و در نخستین سده های اسلامی هیچ نشانه ای از شاعران و نویسندگان فارس نداریم . به همین دلیل توهمی پیدا شده است که زبان فارسی دری گویا از خراسان پیدا شده است . این توهم با پیدایش کشور افعانستان ، در آن کشور دامن زده شد و دری را فارسی اصیل و زبان مردم شمال افغانستان شمرده اند . بنابراین باید علت رواج فارسی دری را در خراسان و سکوت فارس را در سده های سوم تا پنجم هجری توضیح داد .

میدانیم که تیسفون در حمله مسلمانان عرب غارت و ویران شد . در اثر این کار عده زیادی از مردم آن به ویژه ثروتمندان ، اشراف و زمینداران بزرگ به جاهای دیگری در ایران به ویژه به خراسان مهاجرت کردند ، آنان فکر می کردند که خراسان به علت دوری در دسترس مسلمانان نخواهد بود . پس از این مهاجرت نخستین مهاجرت های دیگری هم به خراسان صورت گرفت که بیشتر آن مربوط به هنگامی است که قیام شیعیان در میانرودان به رهبری مختار ثقفی و به خونخواهی فرزندان علی سرانجام و پس از جنگهای دراز و حتی پیروزی اولیه و در اختیار گرفتن کوفه به شکست انجامید و قتل عام شیعیان در میانرودان آغاز شد . ازاین عده هر که توانست به درون ایران و به ویژه فارس ، سیستان و خراسان گریخت . برخی از این عده تا سال ها بر حکومت بنی امیه و امارت حجاج ابن یوسف یاغی می شدند و آسیب های سخت به سپاه او که هـمان سپاه خلیفه ، بود وارد می کردند  .

گروه اصلی و آرامش طلب این عده به خراسان آمدند و در شهرهای هرات ، بُست ، مرو ، زرنگ ، بلخ ، توس ، نیشابور و شهرهای دیگر سکونت گزیدند و چنانکه آشکار است مـخفیانه به ترویج عقاید خود پرداختند . برخی از شهرهای خراسان مانند توس استعداد بیشتـری در این مورد نشان دادند و به نخستین پایگاههای پیروان تشیع در ایران تبدیل شدند . این عده از آنجا که به فارسی سخن می گفتند ، طبعاً به این زبان هم می نوشتند . فارسی بوسیله این عده نوشته شده و رسمیت یافت .  

هنگامی که شعر و ادب آغاز به ظهور کرد این عده به فارسی شعر گفتند و نوشتند ، اماّ بی شک مجبور بودند احساسات خود را پنهان کنند . از میان این عده شاخه ی شعوبی و اسماعیلی با تعصب و دلبستگی بیشتر به فارسی به نوشتن پرداخت و فارسی را رواج داد.

کافی است درباره نخستین سخن پردازان فارسی بررسی کنیم تا گوشه هائی از این واقعیت روشن شود. از شاعران و نویسندگان مهّم سده های نخستین در خراسان رودکی است . رودکی شیعه ی هفت امامی و طرفدار گروه اسماعیلیان بود. او را به همین دلیل کور کرده اند . در کودتائی که علیه شیعیان در دربار سامانی صورت گرفت اسماعیلیان مانند رودکی و بلعمی گرفتار و تنبیه شدند . رودکی را کور کردند و بلعمی را از کار بر کنار . گذشته از این دو نفر ، ملاحظه می کنیم که ازنخستین شاعران ایرانی شهید بلخی نیز شیعه بوده است و بعدها بزرگتـرین شاعر شعوبی ایرانی یعنی فردوسی از میان شیعیان خراسان پدید آمد . عده ای از این مردم هم از خوارج تحت تعقیبی بودند که به خراسان پناه می بردند . باید توجه داشت که در آن روزگار خواندن و نوشتـن منحصر به خانواده های مرفه یا دانشمندان ، شاعران و روحانیان بود ، بنابراین اگر آنان به زبانی غیر از دری سخن می گفتند در برابر نیروی شعوبیان مجبور می شدند به فارسی دری بنویسند و بخوانند . البته دوری خراسان از عربستان و نداشتن زبان رسمی حکومتی در پیش از اسلام و ناگریزی از نوشتن به فارسی دری ، به رواج فارسی در خراسان کمک کرد . آنان در زمان ساسانیان هم ناگزیر از نوشتن به فارسی میانه بودند. فارسی میانه مادر فارسی دری است  .

مردم فارس که به مرکز حکومت های اموی و عباسی نزدیک تر بودند ناگزیر می بایست با احتیاط  بیشتری کار می کردند . در واقع آنان با محافظه کاری منتظر ماندند تا اهالی خراسان فارسی دری را زبان شعر ، ادب و فرهنگ و سرانجام سیاست کردند ، و آنگاه از آنان تقلید کردند . به این ترتیب فارسی دری در همه ی نقاط ایران پراکنده شد . سخنانی که درباره ضعف زبان قطران تبریزی از زبان ناصر خسرو خوانده ایم گویای آن است که قطران به فارسی تسلّط نداشته ، زیرا زبان او بی گمان از نوع پهلوی اشکانی ( تاتی یا آذری ) و از زبانهای شمال ایران بوده است و مجبور بوده است که فارسی را یاد بگیرد . اما تعداد زیاد شاعران پارسی گوی بعدی مانند خاقانی ، فلکی و نظامی نشان می دهد که زبان ادبی آذربایجان و قفقاز هم فارسی بوده است.

 

پیدایـــــــش خط فارســـــــی
مقدمــــــــه

تاریخچه خط قبل از اسلام خطوط مختلفی از جمله میخی و پهلوی و اوستائی در ایران متداول بوده است با ظهور دین اسلام نیاکان ما الفبا وخطوط اسلامی را پذیرا شدند خط متداول آنزمان که نزدیک دو قرن قبل از اسلام شکل گرفته بود خط کوفی و نسخ قدیم بودکه از دو خط قبطی و سریانی اخذ شده بود در اوایل قرن چهارم سال 310 هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط اصول معروف شد که عبارتند از :
محقق – ریحان – ثلث – نسخ – رقاع و توقیع . که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام می باشد و برای این خطوط قواعدی وضع کرد و 12 اصل نوشت :  

ترکیب-کرسی-نسبت-ضعف-قوت-سطح-دور-صعود مجازی-نزول مجازی-اصول-صفا و شأن .  

مقارن پیشرفت خطوط فوق، حسن فارسی کاتب، خط تعلیق را از خطوط نسخ و رقاع بوجود آورد که به نام ترسل نیز نامیده می شد .  

در قرن هشتم میرعلی تبریزی (850 هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق بوجود آورد که بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد.  

و باید اذعان نمود که بحق از زیباترین و ظریفترین ومشکلترین خطوط فارسی و میتوان گفت که عروس خطوط فارسی است .  

پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهار تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوششها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود .  

اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند همانند میرعلی هروی و سپس بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، میرعمادالحسنی ( 1024 هجری قمری) معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه ظهور نهاد که با نبوغ خود تغیرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد که هنوز از گذشت قریب 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است.

او پایه خط را به جائی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمندی خوشنویس را یارای برابری با او نبوده است و همزمان او هنرمند بزرگ دیگری چون علیرضا عباسی رقیبی برای او بشمار می رفت که علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود بطوری که قالب کتیبهه های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شده است .  

بطور کل قرنهای نهم ، دهم و یازدهم هجری قمری را میتوان قرنهای درخشان در هنر خوشنویسی دانست .

در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی شکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات از خط نستعلیق احداث گردید علت پیدایش آن تند نویسی و راحت نویسی و دیگر، ذوق و خلاقیت ایرانی می توانست باشد همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق ، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیق آنرا نیز بوجود آوردند .  

خط شکسته نستعلیق به دست میرزا شفیعا هراتی کاملتر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آنرا به کمال نوشت چهار تن ازخوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور گشته اند عبارتند از :

در خط ثلث : جمال الدین یاقوت ( 698 هجری قمری)  

در خط نسخ : میرزا احمد نیریزی (اواسط قرن 12)  

در خط نستعلیق : میرعماد الحسنی (1024 هجری قمری)

در خط شکسته نستعلیق : درویش عبدالمجید طالقانی 1185 (هجری قمری)  

در قرن 13 در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختیهای این هنر ظریف را بجان خریدند و در توسعه آن کوشیدند که اسامی معروفترین آنها از آن زمان تاکنون به شرح ذیل می باشد :

عباس نوری– وصال شیرازی–احمد شاملو مشهدی–فتحعلی حجاب–میرحسینی خوشنویس- اسداله شیرازی–میرزا آقا خمسه ای– ابوالفضل ساوجی–عبدالرحیم افسر–محمدحسین شیرازی–عبدالحمید ملک الکلامی–علی نقی شیرازی –  

میرزا محمد ابراهیم تهرانی (میرزا عمو) – میرزا غلامرضا اصفهانی – میرزا محمدرضا کلهر- محمدحسین عمادالکتاب – مرتضی نجم آبادی – سیدحسن میرخانی سیدحسین میرخانی – علی اکبر کاوه – ابراهیم بوذری – حسن زرین خط – غلامحسین امیرخانی – عباس اخوین یداله کابلی خوانساری – کیخسرو خروش و سیدمحمدموحد قمی و استادگرامی آقای احمد عبدالرضایی که زحمت نوشتن کتیبه های مدرسه بزرگ امام خمینی (ره) و مرقد مطهر ایشان را هم بعهده داشتند .

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد