تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

تحقیق مقاله مطلب

در مورد دانشنامه فارسی - نت سرا

زندیه

زندیه (۱۱۶۳ تا ۱۲۰۸ هجرى قمرى)

طایفهٔ زند از طوایف لُر بودند که در حدود قلعهٔ پرى از توابع ملایر مى‌زیستند. بعد از قتل نادر این طایفه قدرت یافتند و کریم‌خان زند توانست دولت زندیه را تشکیل دهد.

v   کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجری قمری)

v   علیمرادخان (۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹ هجری قمری)

v   جعفرخان (۱۱۹۹ تا ۱۲۰۳ هجری قمری)

لطفعلی‌خان (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری)

کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجرى قمرى)

            در این دوره ایل بختیارى و زند ادارهٔ اصفهان را در دست داشتند و یکى از شاهزادگان صفوى با نام شاه‌اسماعیل ‌سوّم به سلطنت برداشته بودند ولى به‌دنبال اختلافاتى که میان کریم‌خان و بختیارى‌ها روى داد و جنگى که میان آنها درگرفت، کریم‌خان آنها را شکست داد و اصفهان به‌دست او افتاد. سپس نواحى شمالى ایران را از تصرف محمد‌حسن خان قاجار بیرون آورد و بر نواحى مرکزى ایران مسلّط شد و توانست باقیماندهٔ افاغنه را از بین ببرد. او خود را وکیل‌الرعایا خواند و شیراز را پایتخت خود قرار داد. دورهٔ حکومت او مجموعاً آرام بود، از مالیات‌ها کاسته شد و تجارت و صنعت رونق گرفت. در این دوره در شیراز بناهاى متعددى ساخته شد که بازار وکیل و مسجد وکیل و تجدید بناى مقایر سعدى و حافظ از آن جمله‌اند. در دورهٔ کریم‌خان براى احیاء شبکه‌هاى آبیارى در فارس و جنوب که داراى اهمیت حیاتى مى‌باشند، اقداماتى صورت گرفت. کریم‌خان در اواخر سلطنت خود درصدد جنگ با عثمانى بود و بعد از ماه‌ها محاصره توانست بصره را تسخیر کند و برادر خود صادق‌خان را در آنجا بگمارد. او مردى ساده و عادل بود که با مرگ وى دورهٔ کوتاه آرامش و امنیت به پایان رسید. پس از مرگ او در عرض یک سال ۴ نفر حکومت را در دست گرفتند و در آخر برادر او صادق‌خان (۱۱۹۴ تا ۱۱۹۶) قدرت را در دست گرفت. او با طغیان علیمرادخان زند مواجه شد که ماه‌ها شیراز را در محاصره گرفت و توانست شهر را بگیرد و صادق‌خان را کور کند. دو روز پس از این واقعه صادق‌خان را کشت.      

علیمرادخان (۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹ هجرى قمرى)

            اصفهان را پایتخت خویش کرد. به قصد گرفتن مازندران در تهران بود که شنید جعفرخان حکومت را در اصفهان به‌دست گرفته، در راه بازگشت به اصفهان در اثر بیمارى در مورچه‌خورت درگذشت.         

جعفرخان (۱۱۹۹ تا ۱۲۰۳ هجرى قمرى)

            پسر صادق‌خان مواجه با تاخت و تاز آقامحمد‌خان قاجار شد و از او شکست خورد. جعفرخان به‌دست عده‌اى از خوانین زند کشته شد.   

لطفعلى‌خان (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجرى قمرى)

            پسر جعفرخان بود. دورهٔ سلطنت او تماماً در جنگ با آقامحمدخان گذشت. مقرّ حکومت او شیراز بود که با خیانت ابراهیم شیرازی، کلانتر شیراز به‌دست آقامحمدخان افتاد. لطفعلى‌خان به کرمان رفت و در کرمان مدت‌ها در مقابل آقامحمد‌خان مقاومت کرد. با فتح کرمان به‌دست آقامحمدخان به بم رفت و در آنجا آقامحمدخان بر او دست یافت. با کشته شدن لطفعلى‌خان حکومت زندیه خاتمه یافت. مدفن او در امامزاده زید تهران است.

اشاره ای به تاریخ زندیه

            زندیه سلسله‌ای از پادشاهان ایران که از سال ۱۱۶۴ - ۱۲۰۹ هجری قمری بر بیشتر ممالک ایران سلطنت نمودند و اولین آن کریم خان و واپسین آنها لطفعلی خان بود. سلسله مزبور پس از قتل نادر شاه از سال ۱۱۶۲ تا ۱۲۰۹ هجری قمری در فارس و افغان سلطنت کرد و به دست آقا محمدخان قاجار منقرض شد. اما به تخت نشستن لطفعلی‌خان بیش از شش سال نپایید و به سال ۱۲۰۹هـ.ق به دست آقامحمدخان قاجار به قتل رسید.        

            هنگامی که به تواریخ فوق می‌نگریم حتی بدون هیچ شناختی از دورهٔ زندیه به این نتیجه می‌رسیم که وضعیت و شرایط ایران دارای تشنجات و ناآرامی‌های زیادی بوده است زیرا در شرایط عادی نادر جماعتی است که به هر فصل پادشاهی آورد و به هر روز امیری بگمارد ابوالفتح‌خان، علیمراد‌خان، محمدعلی‌خان و صادق‌خان هر سه به سال ۱۱۹۳ هجری قمری بر تخت نشستند. خود شاهدی بر عدم وجود امنیت سیاسی و اجتماعی روزگار است که اوراق کهنه تاریخ شهادت بر آن می‌دهد که عدم امنیت سیاسی و اجتماعی، همیشه و همه حال هنر و فرهنگ را نیز تحت‌الشعاع قرار خواهد داد که خود جای بحث و مجادله‌ای دگر دارد و نمی‌توان در این اوراق بدان پرداخت.   

            همیشه تاریخ برای پژوهشگران علوم سیاسی و دانش‌های هنری و فرهنگی در پرده‌ای از ابهامات قرار داشته است اما آنچه از نوشته‌ها و نگاشته‌ها برمی‌‌آید حکومت زندیه و پادشاهانش همیشه در حال جنگ‌های داخلی بوده‌اند و تنها در حدود ۲۰ سال از حکومت کریم‌خان کشور یک آرامش نسبی را به خود دید و وقایع این دوران به تفصیل در کتاب‌های تاریخ گیتی گشا نوشته محمد صادق موسوی نامی، مجمل التواریخ بعد نادریه نوشته ابوالحسن بن امین گلستانه روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس، گلشن راز نوشته ابوالحسن فخاری کاشانی و غیره می‌توان یافت. پادشاهی زندیه با بر تخت نشستن کریم‌خان آغاز می‌شود کریم‌خان زند از طوایف لک و پسر ایناق بود. پس از فوت پدر با برادرش صادق‌خان بزرگ طایفه زند شدند و به سال ۱۱۶۲ هجری قمری به سپاه ابراهیم‌خان برادرزاده نادرشاه پیوست، چون ابراهیم به دست نوه نادر کشته شد کریم‌خان قدرتی یافت و سرانجام بر علیمرادخان بختیاری و محمدحسن‌خان قاجار و آزادخان افغان و فتحعلی‌خان افشار پیروز شد و به استثناء آزادخان دیگر رقیبان او کشته شدند.

            علیمرادخان پس از شکست از کریم‌خان زند از شیراز به کرمانشاه رفت و شاه اسماعیل سوم که قبلاً به پادشاهی نشسته بود به کریم‌خان پیوست (۱۱۶۵ هجری قمری) و کار کریم‌خان بالا گرفت و چون خویشتن را وکیل وی کرده بود به وکیل معروف شد علیمرادخان در کرمانشاه سپاهی فراهم ساخت و به مقابله با کریم‌خان پرداخت اما در ناحیه بیل‌آور شکست خورد و به‌دست محمدخان زند کشته شد محمدخان از بزرگان زندیه بود که از کریم‌خان روی گردان شده و به علیمرادخان پیوسته بود اما پس از کشتن علیمرادخان مورد عفو کریم‌خان قرار گرفت پس از آن واقعه، کریم‌خان برای دفع محمد‌حسن‌خان به گرگان لشکر کشید اما کاری از پیش نبرد. در این میان شاه اسماعیل سوم به برادری محمدحسن‌خان پیوست و او را نایب السلطنه کرد، بدان جهت شکست در سپاه کریم‌خان افتاد و به اصفهان عقب نشست.            

            در نبرد دیگری که در سال ۱۱۷۱ هجری قمری در گرفت کریم‌خان از اصفهان به شیراز رفت و متحصن شد. اما سپاه محمدحسن‌خان نتوانست محاصره شیراز را ادامه دهد و ناچار به استرآباد بازگشت و در جنگی به دست فتحعلی‌خان زند کشته شد. از دیگر رقبای کریم‌خان آزادخان افغان سردار سپاه نادر بود که ادعای سلطنت داشت. به سال ۱۱۶۷ هجری قمری در نبردی که میان او و کریم‌خان در ناحیه بروجرد در گرفت کریم‌خان شکست خورد اما سرانجام بر او غلبه کرد و او در سال ۱۱۷۵ هجری قمری خود را تسلیم کریم‌خان کرد و تا آخر عمر مورد محبت خان زند بود.          

            در سال‌های ۱۱۷۴ و ۱۱۷۵ هجری قمری کریم‌خان به دفع فتحعلی‌خان افشار آراشلو پرداخت البته در ناحیه قره چمن از وی شکست خورد اما سرانجام بر وی غلبه کرد فتحعلی‌خان به ارومیه گریخت کریم‌خان ۹ ماه ارومیه را محاصره کرد و در سال ۱۱۶۷ هجری قمری فتحعلی‌خان تسلیم شد و مورد محبت او قرار گرفت اما چون سوء نیت وی بر کریم‌خان مسلم شد امر به کشتن او داد در سال ۱۱۷۷ هجری قمری والی بغداد به تحریک ولی مطلب مشعشعی به خوزستان تاخت کریم‌خان به خوزستان رفت و طایفه آل‌کثیر و سعد را سرکوب کرد و لشکری به سر کردگی صادق‌خان برادر خویش به بصره فرستاد و آنجا را تصرف کرد پس از این به تنظیم امور پرداخت و در آباد کردن شیراز کوشش بسیار نمود.          

            در دوره کریم‌خان بیشتر شهرهائی در قلمرو حکومت او بود. آباد گردید مخصوصاً شیراز پایتخت ولی بسیار باشکوه بود و بناهای زیبائی از قبیل ارگ کریم‌خان، بازار وکیل و مسجد وکیل در آنجا ساخته شد از شاعران این دوره لطفعلی بیگ آذر، سید احمد هاتف، سلیمان بیگدلی، و صباحی نام برد. سلسله زندیه منسوب به زند که نام طایفه‌ای از الوار فیلی است در حدود قلعه پری از توابع ملایر سکونت داشتند و مقارن فتنه افغان این طایفه در محل سکونت خود قدرتی یافتند. در اوایل دوره قدرت نادرشاه بابا خان چاپشلو با تدبیر بر رؤسای این طایفه دست یافت و جمعی از آنها را کشت و بقیه را به خراسان کوچ داد بعد از قتل نادر طایفه زند تحت سرپرستی کریم‌خان از هرج و مرج ایام بعد از قتل نادر استفاده کرد و به دعوی سلطنت برخاست. در احوال کریم‌خان آورده‌اند که ایشان تنومند، قوی هیکل، نیرومند، شجاع و رئوف بود و با پیروان مذاهب مختلف به عدل رفتار می‌کرد.          

            در لباس تکلف نمی‌کرد و گاهی لباسش مندرس می‌نمود خود را به جواهر نمی‌آراست شب‌ها مجلس عیش می‌آراست و شراب می‌خورد اندک می‌خوابید و روزی دو بار سلام عام می‌داد مسکوکات وی نقشی چنین داشت. از بناهای بنام دوره زندیه می‌توان به حمام وکیل شیراز، بازار وکیل شیراز، مسجد وکیل شیراز، بقعه شاه میر علی بن حمزه شیراز (دروازه قرآن)؟ مدرسه سپه سالار قدیم تهران، مدرسه مرروی تهران مدرسه شیخ عبدالحسین تهران، مسجد علیقلی‌ آقا اصفهان، عمارت خورشیدی کلات نادری در خراسان باغ و عمارت هفت تن شیراز باغ کوشک کریم خان شیراز( مقبره خان زند) حمام علیقلی آقا اصفهان عمارت کلاه فرنگی (موزه پارس) شیراز.            

            کریمخان به بنا و بناسازی علاقه فراوان داشت و ابنیه‌های فوق‌الذکر گواه این امر است ایشان حتی نام محلات شهر شیراز را خود انتخاب می‌کرد، محله سیم شیراز محله بالاکفت به کسر کلاف و و سکون، بعضی دوش و سر دوش را گویند و این محله را بالا کت و بال کت و بال که نیز گویند و از زمانی که پادشاه عصر زند حصار شیراز را کوچک نمود محله باغ نو و این محله را یک محله فرمود و همه را بالا کفت گفتند.          

            کریم‌خان به سال ۱۱۹۳ هجری قمری در شیراز در گذشت و مدت سلطنتی ۳۰ سال بیشتر نبود و هفت پادشاه که یکی بعد از دیگری بیامند نه توانستند حامی مردم باشند و نه کشور را در آرامی نگه دارند و روزی نبود که خانه‌ای نسوزد و جدالی در نگیرد. و آخر کلام ایران در آن دوران تنها در ۲۰ ساله آخر حکومت کریم‌خان در حالتی نسبتاً آرام زی کرد و بعد از کریم‌خان هم ۲۰ سال بیشتر دوام نیافت و خود قضاوت کنید کدام فرهنگ و هنری توان رشد و ترقی در این عهد را دارد.

نقاشان و نقاشی دوره زندیه

            گل و گلدان، مرغ و آسمان، اینها واژگانی است که همیشه در ذهن ایرانی دیوار نگاره‌ها و کاشیکاری‌های مساجد، مفروشات اتاق‌ها و نقاشی‌های زیبای ایرانی تداعی می‌شود. گل ارزشی معنوی در ادبیات ما دارد و خاک نیز بدین گونه است، گل نماد حیات است و گویای صفات و خاک نشان ذات است و رشد بنات و نبات آری نقاش ایرانی که با قلمش ذکر آیات می‌کند این بار سرشت و ذاتش را به معنی گلدان آورده و زندگی و صفاتش را به گلستان ساخته و از سوئی دیگر خاک عالم اسفل است و آن گل پاک موطنی اکمل که استعاره از بهشت است که رویاهای هنرمندان مشرق زمین است.           

            این آفریده دهن که بر دیوارها و قالی‌های مردم خاوران نقش بسته است در عصر صفویه، با ختائی‌ها و اسلیمی‌های به هم بافته و دوش به دوش یکدیگر ساخته که همه به نقطه‌ای خاص سر برآورده بود در عصر زندیه چونان موطنشان این کهن بوم و برافشان و آشفته بر نگاره کاشی‌ها نقش بستند اما این با مرغکان زیبا به زینت درختان نشسته بودند و درختان به گلستان زنبق و محمدی و ناز و نسترن آزین شده بودند (شهر شیراز با پشتوانه غنی و پر باری که در پرورش ذوق‌ها و استعدادها داراست عامل بسیار سرنوشت‌ساز و عمده‌ای در پیشبرد اهداف خیرخواهانه وکیل الرعایا به حساب می‌آید.           

            شیراز از یک سوی شهر و مرکز و خاستگاه شعر است و از دیگر سوی و ارث ارزش‌های پردوام و قدمت هنرهای سنتی و به ویژه نگارگری است. هنوز شهرت و آوازه هنرمندان مکتب شیراز و آثار و یادگارهاشان از خاطره‌ها نرفته است. همان مکتب اصیل و ارزشمندی که در قرن دهم هجری با ظهور و تولد نام‌آوران نگارگر شهر شیراز چشم‌انداز نوینی را به جهان نگارگری گشود.) تردیدی نیست که زبان هنر در این روزگار قرار و سکون، بعد از آن همه غارت و آشوب، می‌بایست جوابگوی و دل‌های آزمند و به دیگر کلام چونان مرهمی التیام بخش زخم‌های کهنه و اندیشه‌های طالب لطافت و ظرافت و سکون باشد.            

            با چنین نیاز و ضرورتی است که شیراز شهر گل شهر شعر، شهر سروهای سر به فلک کشیده و شهر باغ و بستان، انگیزه‌های دل بستن به گل و گیاه و پرنده را در روح و اندیشه هنرمندان این دوران ایجاد می‌کند، همان به ظاهر تفنن و رغبتی به جاودانگی گل و بوته و پرنده در نگارگری ایران که بعدها با همت نگارگران نام آشنای هنر ایران مقدمات ثبت مکتب نوین گل را برای همیشه در تاریخ هنر ایران و جهان آماده می‌سازد.

            شکی نیست که سرای تجربه‌های پر سود و و عمر نگارگران دوران صفوی و شاید هم به زمانی کهن‌تر از آنان در تجلیل از گل و گیاه و پرنده و ستایش این خلقت بی‌همتا در نگارگری ایران حرکت تازه نگارگران ایرانی حرکت تازه‌ای از این ستایش و نگاه را سبب می‌شود. چه در این دوران خلافت گذشته که گل و گیاه پرنده با نقش و حضوری مستقل ذهن و اندیشه نگارگران را به خود مشغول می‌دارد. در این راه شاید به حق و شایسته باید بدعت تازه را مدیون تفکر و خلاقیت و ابتکار هنرمندی دانست که در اواخر عهد افشاریه (تا اوایل زندیه) نهضت مکتب گل را آغاز گر بود و راهبر، و این هنرمند خلاق کسی نیست جز علی اشرف از ایل معروف افشار ا رومی که چونان ستارهای تابناک در آسمان هنر نگارگری قرن ۱۲ هجری قمری درخشید و چه خوش درخشید از احوال و چگونگی زندگی این هنرمند، با تأسف اطلاعات چندان مفیدی در دست نیست، چه او نیز همانند سایر نگارگران مستعد و با هنر، شرح زندگیش دره هاله‌ای از ابهام مانده است.  

            با این هنر در نقد و نگرش بر آثار ارزنده هنرمند می‌توان دریافت که با توجه به نشانه‌های همگونی و تشابه به هنر و ذوق او با قلم محمد زمان اول به ویژه در زمینه گل و بوته او می‌بایست مدت زمانی را در خدمت و محضر محمد زمان اول نقاش چیره دست عصر صفوی گذرانده باشد. علی اشرف را باید هنرمند عاشق و شیفته گل و مرغ شناخت او گوئی باغبانی گلستان هنر ایران را پیشه کرده است و به تمامی زندگیش در این راه با تمام ذوق و خلاقیت مایه گذاشته است.           

            علی اشرف با چنین مایه شور و شوقی است که چه بسا برای نخستین بار با مدد رنگ‌های جانانه و شاد و سایه پردازی‌های ماهرانه هنر ایران را گل گونه و چه بحق‌تر همیشه بهار و سرسبز و پر گل می‌سازد با چنین مرغان و پرندگانی که تنها می‌شود گفت حاصل خیال و ذوق نقاش هستند و در مقایسه با سایر مرغان و پرندگان هنر ایران بی‌همتایند و نمونه. او، سوای ذوق و درایت و هنر در این شیوه نوین نقش و نگاه هزینه‌ای پر استعداد در سایر زمینه‌های هنرهای تجسمی کهن ایران نیز به شمار می‌رود و شگفت‌انگیز آن‌که به گاه، خط نویسی آنچنان نسخ را روان و شیرین نوشته است و در کار خط نستعلیق استادی نشان داده شده است، که بی‌مبالغه می‌توان گفت علی اشرف، اگر نقاشی تنها دلبستگی‌اش نمی‌بود چه بسیار که در تراز هنرمندان خوشنویس و ماندگار تاریخ خط خوشنویسی ایران قرار می‌گرفت.       

            آثار این هنرمندان را می‌توان در جلوه‌های گل و مرغی و بیشتر قلمدان‌های نفیسی مورد مطالعه قرار داد که اغلب طی سنوات «۱۱۳۵» تا « ۱۱۶۵» را شامل می‌شود (دو سال اول حکومت کریم‌خان را تواریخ مذکور دربرمی‌گیرد) این آثار در موزه‌های ایران و خارج از ایران و گاه مجموعه‌های شخصی نگاهداری و به یادگار مانده است. شاخص‌ترین و شاید هم لایق‌ترین شاگرد و پیرو علی اشرف در زمینه نقاشی گل و بوته، سوای، آقا باقر و «آقا نجف» و «آقا زمان» که اینان نیز از نخبگان هنر نگارگری زمانه خود هستند، نقاش هنرمندی است، به نام آقاصادق با سجع (یا صادق الوعد) پا به عرصه هنر می‌نهد. ولی یقیناً به پاس ارادتی که به علیاشرف داشته است و به دلیل تجارب ارزنده و سودمندی که در محضر پر مهر علی اشرف آموخته است، تا دم آخرین زندگی، بر این شاگردی می‌بالد و پر‌بهاترین آثارش را با سجع «صادق از لطف علی اشرف شد» مزین می‌سازد و بدین ترتیب میزان ارادت و اخلاصش را به استادش آشکار می‌سازد.      

            وی از نام آشناترین نگارگران عصر زندیه است و به دیگر کلام، اگر مکتب گل را علی اشرف و هنرمندان پیشین پایه می‌نهد، او با ذوق وافرش این مکتب را در عرصه هنر ایران آبرو و اعتبارای تازه می‌بخشد. تا به آنجا که در کار ساختن گل و مرغ، گاه آنچنان مهارت و استادی به خرج داده که از استادش علی اشرف نیز در سایه پردازی و نمایاندن حالت پرندگان و مرغان و طراوت و لطافت گل‌ها پیشی گرفته است. آقا صادق نیز همانند سایر استادان این شیوه بدیع هنری، بیشترین نمود هنری‌اش را می‌توان در قاب آینه‌ها و قلمدان‌ها مشاهده کرد که به سفارش این و آن با نقاشی‌های استادانه‌اش از خود به یادگار گذاشته است.            

            با توجه به رواج و رونق معماری اصیل و پر صلابت عصر زندیه، هنرهای سنتی ایران نیز به صورت آرایش و تزئین این بناها، حیاتی دوباره می‌یابد. هنرهائی همانند کاشی‌سازی، گچ‌ بری، منبت‌کاری، و مهم‌تر نقاشی دیواری در نقش‌های به یادگار مانده و هر از هنرهای یاد شده، همچنان نفوذ و سلطه اندیشه هنرمندان دوستار گل و مرغ آشکارا دیده می‌شود و به دیگر مفهوم این هزینه‌ها نیز همگام، با رواج گل و بوته و مرغ در نقاشی قاب آیینه‌ها و قلمدان‌ها و پشت جلد در نقش‌های کاشی و گچ و سنگ نیز متجلی می‌شدند.         

            زیباترین نمونه‌های این تحول را هم امروز می‌توان در کاشیکاری‌های مساجد جامع و وکیل شیراز و حجاری‌ها و گچ بری‌‌ها به یادگار مانده، از عصر وکیل الرعایا در بناهای دیدنی عصر این سلطان مشاهده کرد. که به تمامی نمایانگر تأثیر از ذوق و سلیقه هنرمندان و پیروان مکتب گل و رواتر شیفتگان گل است. هم در این رابطه است که آقا صادق، نگارگر نام آشنای عصر کریمخان زند به فرمان او پنج تابلوی نقاشی دیواری در تکیه هفت تنان (واقع در دامنه کوه چهل مقام) از خود به یادگار می‌گذارد این تابلوها که به کرات مرمت و بازسازی شده‌اند عبارتند از: تصویر شیخ صنعان، مجلس ابراهیم خلیل و قربانی اسماعیل به صورت موسی و شبان گوسفندان و در دو تصویر از دو درویش پیر و جوان که به رغم و سلیقه جمعی می‌بایست از شیخ اجل سعدی و حافظ الهام گرفته شده باشد.     

            مکتب گل، بعد از آقا صادق و یارانش، اگر جلوه و جلای دوباره‌ای یافته باشد و به حیات خود ادامه داده باشد بی‌تردید این جلوه و حیات را می‌بایست مدیون ذوق و استعداد هنرمندی نابغه یعنی لطفعلی‌خان شیرازی دانست که در اوایل عهد محمدشاه قاجار وارد کار هنر گردیده و با توجه به تاریخ نقاشی‌هایش می‌بایست تا اواسط عصر ناصرالدین شاه قاجار دست و دل از کشیدن نقش بر نکشیده باشد. جان ربرتو اسکار چیا این‌گونه می‌گوید شیراز در این دوره شاهد رشد گرایش به تلفیق و ترکیب قالب‌های صفوی، سبک اساساً چهره نگاری درباری اروپائی وذوق و سلیقه‌های میانه بود نتیجه تلقیه خامه ستانه و خشن بود، چون هنرمندان عهد زندیه به خاطر اصلاح تأکید مضاعف و مورد نظرشان برسد بعدیت، در صدد بر آمدند تا ترکیب‌بندی آثار را با وارد کردن عناصر عارض تزئینی دسته‌ای از گل‌های دل‌انگیز رنگارنگ بر روی ردای پیگیرها، پارچه‌ها، پرده‌‌ها، چارچوب‌ها و کف اتاق‌ها، تاحدودی روشن و دلچسب سازند. البته ادامه این روش تلفیق عناصر تصویری سه بعدی و تزئینی دو بعدی تاریخ در خشانی را در نقاشی عصر فتحعلی‌شاه قاجار به بار می‌آورد.       

            بارزترین مشخصه نقاشی صده دوازدهم رواج گونه‌های تازهٔ هنر تصویری است. بسیاری از نقاشان این دوره استعدادشان را عمدتاً در تزئین اشیای چون قلمدان، قاب آینه، جلد کتاب، صندوقچه جواهر، سینی و جز اینها به کار بردند این نوع نقاشی که زیر لاکی نام گرفته است از میانه صده یازدهم هجری متداول شد. (محتملاً محمد زمان نخستین کسی بود که به قلمدان نگاری پرداخت).         

            در ابتدا موضوع‌های رایج عبارت بودند از: گل و بلبل، تک‌چهرهٔ زنان، و یا چند پیکر با منظره‌ای در پس زمینه بعدها قطعات تذهیب و خوشنویسی نیز به ترکیب بندی‌های تصویری افزوده شدند. رواج قلمدان نگاری را می‌توان با عواملی چون رکود مصوسازی کتاب در دربار، پیدائی حامیان جدید از میان دولتمردان شهری، و اهمیت موقعیت حرفه‌ای نقاش مرتبط دانست.            

محمد تقی احسانی در کتاب جلوه‌ها و قلمدان‌های ایرانی این‌گونه می‌گوید:      

            «در عصر کریم خان زند حسن خداداد و فرزندش محمد خداداد از هنرمندان بزرگ این عصر شناخته می‌شوند و مورد مهر و تشویق خاندان زند قرار داشتند. آثار این هنرمند بسیار کم و نایابند، سجع حسن خداداد (حسن کلک حسن خداداد) است و با نستعلیق خوش به آثارش باقی مانده است دیگر از نقاشان این عصر علی اشرف بودند که در ساخت گل و بوته و دار و درخت چیره دست بود. سجع این هنرمند «از بعد علی اشرف است» می‌باشد. آقا صادق و میرزا بابا از قلمدان سازان و صورتگران عصر شاهان و شاهزادگان زند بودند که تا عهد فتحعلی‌شاه زیستند. سجع صادق در هنر تجلید روغنی و قلمدان سازی (یا صادق الوعد است)».            

            استاد پرویز تناولی درباره نقاشی دوره زندیه چنین می‌گوید. با آمدن سلسله زندیه صلح و آرامش دوباره به ایران باز گردید و این بار شیراز مرکز هنر و هنرمندان ایرانی شد و هنر تصویرگری به اوج خود رسید و هنر تصویری در همه جا و همهٔ رشته‌ها از جمله روی سنگ کاشی و گچ نقش بست و نقاشان زیادی به تهیه تابلوهای از شاهزادگان و رقاصان و نوازندگان پرداختند و کار تصویرگری از انحصار کاخ‌ها بیرون آمد و به داخل خانهٔ اشراف راه یافت اما عمر سلسله زندیه چنین نپایید و سلسلهٔ قاجار تهران را به عنوان پایتختی دیگر برگزید.       

            نقاشی زیر لاکی عهد زندیان به لحاظ سبک با نقاشی رنگ روغنی و دیوارنگاری آن زمان پیوند داشت به درست همان‌گونه که دیوارنگاری سده یازدهم با یکدیگر مرتبط بودند چون محمد صادق در همهٔ زمینه‌های نقاشی فعال بود این ارتباط در آثارش آشکارتر است. نقاشی عهد زندیه که خود ادامه‌دهنده سنت فرنگی‌سازی صفوی بود با مختصر تغییری به دوره قاجاریه راه یافت می‌توان گفت که مکتب موسوم به قاجاری از عهد کریم‌خان زند آغاز شد. به هر حال دو عنصر بسیار مهم در نقاشی عهد زندیه بسیار پراهمیت است و آن گل و مرغ با نقش خاصی گل فرنگ و همچنین نقاشی درباری که پلی بود برای تکامل نقاشی گل و مرغ و نقاشی درباری در عهد قاجار که پایه آن در اواخر صفویه توسط محمد زمان و پیرانش بنا نهاده شده بود.

نظرات 1 + ارسال نظر
lida 1390/06/30 ساعت 09:44 ب.ظ

ممنون از مطلب.با اجازه تو سایتم گذاشتم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد